دیالوگ های Hellbound “سریال عازم جهنم”
بسیاری از دیالوگ های Hellbound دیالوگ هایی قابل تامل و ماندگار هستند. با توجه به محتوای داستانیِ این سریال، شخصیتهای آن، اغلب در موقعیتهای پرتنش و وحشتناکی قرار میگیرند و حول محور عذاب الهی، وحشت، جهنم و مرگ صحبت میکنند. با مجله وارونه همراه باشید تا چند مورد از دیالوگهای سریال Hellbound که اغلب تکاندهنده، ماندگار هستند را با هم بررسی کنیم.
مرتبط: فیلم های آخر الزمانی که تا کنون ندیده اید
هشدار: دیالوگ های Hellbound حاوی اسپویلهایی از سریال است.
جونگ جین سو (Jung Jin su)
جونگ جین سو، رهبر فرقه کاریزماتیک سریال است که از طریق سازمان حقایق نوین، مردم جهان را نسبت به اجرای عدالت الهی آگاه میکند. او ۲۰ سال پیش حکم خود را دریافت کرده است و پیش از اعزام به جهنم به جین کیونگ هون (کارآگاه پلیس) اعتراف میکند که اقدامات سازمان حقایق نوین بر اساس توهمات و اهداف نادرست او است. او همچنین میگوید که فقط قصد داشته است تا دیگران نیز ترس و اضطرابی که او طی ۲۰ سال تجربه کرده است را تجربه کنند، بلکه مرتکب گناه نشوند و جهان عادلتر و پاکتری داشته باشیم.
دیالوگهای ماندگار جونگ جین سو
- انجام هیچ کاری به خاطر ترس از ارتکاب به گناه، راه حل محسوب نمیشه.
- ما انسانها توانایی تشخیص حق از باطل رو داریم. فقط وقتایی که باید بین خیر و شر، یکی رو انتخاب کنیم، مقاومت در برابر وسوسههامون خیلی سخت میشه.
- داشتن حق انتخاب شاید عالی به نظر برسه ولی این مجازاتیِ که لباس مبدل به تن کرده است.
- حالا دیگه حق غفلت از شر رو نداریم. الان دیگه موظف به انجام کار خیر هستیم.
- نمیدانم چرا خدا این کارها را با من میکند، اما میخواهم هر فردی در این دنیا ترس ۲۰ سال زندگی من را تجربه کند. در نهایت این ترس کمک میکند که دنیا عادلتر شود.
جین کیونگ هون (Jin Kyung hun)
جین کیونگ هون، یک کارآگاه پلیس است که علیرغم اینکه قاتل همسرش به ناحق از زندان آزاد شده است، همچنان به قانون و عدالت اعتماد دارد. کیونگ هون قصد ندارد علیه سازمانهای مذهبی اقدامی انجام دهد، او فقط میخواهد که جلوی قتلهای مرموز و دلهره آور را بگیرد.
جین کیونگ هو شاهد اعزام جونگ جین سو (اولین رئیس سازمان حقایق نوین) بود ولی در نهایت تصمیم می گیرد که از مرگ او فیلم نگیرد تا دخترش (جین هی جونگ) برای کشتنِ قاتل همسرش محکوم نشود.
دیالوگهای ماندگار جین کیونگ هون :
- اینکه قربانیِ آنها گناهکار باشد یا نه، مهم نیست. چه برای نجات دنیا کشته شده باشند چه برای تفریح هم مهم نیست. کار من این است که قاتلان را دستگیر کنم.
- جین کیونگ هو: اینکه از ترس رفتن به جهنم درستکار باشی، پرهیزگار بودنه؟ جین سو: چی به جز ترس آدمارو مجبور به توبه میکنه؟
مرتبط: بهترین فیلم های آخرالزمانی که باید ببینید ؛ جایی که از قانون خبری نیست!
مین هی جین (Min Hye jin)
مین هی جین، در ابتدا به عنوان وکیل خانم پارک جونگ جا وارد صحنه میشود و زمانی که مردم متوجه میشوند به فرزندان خانم پارک کمک کرده است تا از کشور خارج شوند، از او متنفر میشوند. او و مادرش توسط گروه “نوک پیکان” مورد ضرب و شتم واقع میشود و درنهایت مادر بیمارش را از دست میدهد.
مین هی جین سازمانی به نام “سودو” را تاسیس میکند و به اعزامیان جهنم کمک میکند تا در تنهایی خود به جهنم بروند نه در ملاء عام. او تلاش می کند این گونه آبروی مردم را حفظ کند.
دیالوگهای ماندگار مین هی جین :
- مگه یه نوزاد تازه متولد شده چیکار کرده که باید با مجازات خداوند روبهرو بشه؟
پارک جونگ جا (Park Jeong Ja)
پارک جونگ جا در جشن تولدش حکم اعزام خود به جهنم را دریافت میکند. او این موضوع را با رئیس سازمان حقایق نوین، جونگ جین سو، در میان می گذارد. جین سو به او پیشنهاد می کند که در ازای دریافت ۳ میلیارد وون، اجرای حکم و اعزام او به جهنم را به صورت زنده در شبکههای اجتماعی و کانالهای تلویزیونی معتبر به نمایش بگذارد.
پارک جونگ جا، برای تامین آیندهی فرزندان خود، پیشنهاد را قبول می کند و در مقابل چشمان صدها تماشاگر به جهنم اعزام میشود. سرنوشت این مادر فداکار، ستودنی و همچنین بسیار غم انگیز است.
دیالوگ ماندگار پارک جونگ جا:
- برای من مهم نیست که شما فکر می کنید من چه گناهی مرتکب شدهام. تنها چیزی که می خواهم این است که آیندهی فرزندانم را تضمین کنم.
لی دونگ ووک (Lee Dong-Wook)
لی دونگ ووک، یک استریمر متعصب است که تحت عنوان اسم “ماسک اسکلتی” تمام زندگی خود را وقف سازمان حقایق نوین و نوک پیکان می کند. او پس از پخش آنلاین اعزام پارک جونگ جا به جهنم، وقتی که وکیل مین هی جه و همکارانش به زانو درنمیآیند، پیروانش را تشویق میکند که آنها را تمسخر و مورد ضرب و شتم قرار دهند.
دونگ ووک یک شروری بود که میتوانست در پایان سریال به یک قهرمان تبدیل شود، اما احمقانهترین تصمیم را گرفت و در نهایت هم عازم جهنم شد.
دیالوگ ماندگار لی دونگ ووک:
- همه فراموش می کنند و دنیا مثل روزهای قبل می شود. نباید قدرت حماقت انسان رو دست کم بگیریم.
کیم جونگ چیل (Kim Jeong chil)
کیم جونگ چیل، در واقع گرگی است در لباس میش. او ابتدا به عنوان یک کشیش وارد صحنه می شود تا برای افشای رازهایی در مورد جونگ جین سو و سازمان حقایق نوین به مین هی جه کمک کند. اما در واقع از مدرک خود استفاده کرده است تا مین هی جه را به دام بیندازد. او فاش می کند که رئیس بعدی سازمان حقایق نوین خواهد بود.
کیم خیلی زود از یک شخصیت مثبت به کارکتری شرور تبدیل میشود. او حتی حاضر است برای ادارهی سازمان حقایق نوین قانون شکنی کند و هر کسی را در معرض خطر قرار دهد.
دیالوگ ماندگار کیم جونگ چیل :
- به نظرت اگه مردم راجع بهش بفهمن چی میشه؟ پیش خودشون فکر میکنن اتفاقات جهان هیچ قانون خاصی نداره. حالا به نظرتون تو دنیای بدون قانون مقررات چه اتفاقی میوفته؟ به پایان میرسه!
همچنین بخوانید: 8 تا از بهترین فیلم های مهیج که باید ببینید!!!
گونگ هیونگ جون (Gong Hyeong jun)
از زمانی که استاد گونگ هیونگ جون به همراه دخترش در نزدیکی ساحل در حال رانندگی است، دخترش حکم اعزام خود به جهنم را دریافت می کند و مطلع می شود که فقط سی ثانیه دیگر میمیرد.
پس از اعزام او به جهنم، گونگ هیونگ جون تصمیم می گیرد که حقایق پشت این اتفاقات را کشف کند. او تلاش می کند تا به افرادی که حکم خود را دریافت کردهاند کمک کند تا در تنهایی خود به جهنم فرستاده شوند و آبروی آنها حفظ شود. او مرگ آنها را به طوری صحنه سازی می کند که کسی فکر نکند آنها به جهنم اعزام شدهاند.
دیالوگهای ماندگار گونگ هیونگ جون:
- اگه همهی اینا کار خدا باشد و خواست او همون چیزی باشد که سازمان حقایق نوین می گوید، چارهای جز انکار وجود خدا نداریم. چون همهی این اتفاقات به این معناست که خدا هیچ اهمیتی به بشریت نمیدهد.
- از نظر آنها، فقط اعمالی که میشود با تلاش انسانها از آن اجتناب کرد، گناه محسوب می شود.
- یه دنیای بی نقص که هیچکس در آن حتی پیش پا افتاده ترین اعمال شیطانی رو هم انجام نمی دهد، با دست یافتنی جلوه دادن یک هدف غیر واقعی دارن کاری می کنند که مردم حواسشان به یکدیگر باشد و بقیه را محکوم کنند.
- ترس و تخلیهی هیجانی که آشکار سازیِ اعزام مردم به جهنم ایجاد می کند سازمان حقایق نوین را اداره می کند. به همین دلیل، آنها گناهکارانی را نیاز دارند که به طور منظم درس عبرتی برای سایرین بشود.
بی یونگ جه (Bae Yeong jae)
بی یونگ جه، تهیه کنندهی تیزر سازمان حقانیت نوین است که از ابراز انزجار و نفرت خود در مقابل نمایندگان این سازمان ابایی ندارد. او به آنها یادآوری می کند که روش کنترل و اجرای عدالت آنها بی شباهت به ویژگیهای جهنم نیست.
بی یونگ جه هرگز انتظار نداشت که نوزاد تازه متولد شدهاش حکم اعزام به جهنم را دریافت کند.
دیالوگ ماندگار بی یونگ جه:
- بی یونگ جه خطاب به شماس یو جی: دارید دنیارو از طریق وحشت و محکومیت تبدیل به جای بهتری می کنید؟ همچین دنیایی من را یاد یه جایی می ندازد: جهنم!
همچنین بخوانید: 10 تا از بهترین فیلم های ترسناک تاریخ سینما که شما را شوکه خواهد کرد!
سونگ سو هیون (Song So hyun)
سونگ سو هیون، همسر بی یونگ جه است. این پدر و مادر پس از دریافت حکم اعزام نوزاد تازه متولد شدهشان، غم غیر قابل وصفی را متحمل می شوند. سونگ سو هیون معتقد است که اشتباهی رخ داده است، چون امکان ندارد یک نوزاد تازه متولد شده، گناهکار و سزاوار اعزام به جهنم باشد.
برخلاف پارک جونگ جا، سو هیون تصمیم می گیرد که تا آخرین لحظه در کنار نوزاد خود بماند.
دیالوگهای ماندگار سونگ سو هیون:
- نوزادها تنها کاری که از دستشان برمیآید گریه کردن است. حالا می فهمم که اون گریه ها برای این بوده است که نوزاد من درخواست کمک میکرده است. چون میخواهد زندگی کند، گریه می کرد.
- تا به حال هیچکس به من نگفته است که من تنها امیدش هستم، غیر از بچه ام. من تا لحظهی آخر با فرزندم خواهم ماند.
راننده تاکسی
فصل اول سریال Hellbound با دیالوگی تکان دهنده و تاثیر گذارِ یک راننده تاکسی ناشناس با یک نتیجه گیری غم انگیز اما خوش بینانه به پایان می رسد.
این رانندهی ناشناس به مین هین جه کمک کرد تا از طریق یک مسیر فرعی فرار کند که مبادا سازمان های نوک پیکان یا حقایق نوین او را دستگیر کنند. او شجاعانه از اقدامات سازمان حقانیت نوین انتقاد می کند.
دیالوگ ماندگار او:
- راننده تاکسی خطاب به مین هین جه: من چیز زیادی در مورد خدا نمیدانم و حتی اهمیتی هم به این موضوع نمی دهم ولی از یک چیز مطمئن هستم، اینکه این دنیا متعلق به ما انسانها است و خودمان باید راه حل آن را پیدا کنیم.
از دست ندهید: فیلم های شبیه Hellbound پدیدهی جدید کره جنوبی