انیمه، انیمیشن و کارتون

تفاوت بین انیمه و کارتون توی چه مواردی هستش؟ سرآغاز تاریخچه انیمه ژاپنی به دهه 1940 برمیگرده، سبک خاصی از رسانه که متاسفانه هنوز در ایران و حتی بین جوامع غربی هم با “کارتون” اشتباه گرفته میشه؛ درحالی که این دو عنوان از لحاظ آرت استایل و محتوا کاملا باهم متفاوت هستن. این موضوع تا حدودی باعث ناراحتی ژاپنی ها شده، اونها میخوان انیمه به عنوان اثری مجزا از کارتون شناخته بشه. به همین خاطر در ادامه این مطلب به جزئیات آرت استایل و محتوای این دو سبک خاص انیمیشنی و تفاوت بین انیمه و انیمیشن و کارتون میپردازیم. با مجله وارونه همراه باشید!

تفاوت بین انیمه و کارتون


واژه شناسی “کارتون” و “انیمه”

به طورکلی انیمه به تمامی تولیدات پویانمایی ژاپنی میگن که در قالب سریال تلویزیونی، فیلم کوتاه و فیلم بلند (سینمایی) ساخته میشن. و کارتون به آثار هنری دو بعدی گفته میشه که معمولا در دنیای غرب و بیشتر برای کودکان ساخته میشن. تعریف کارتون در طول زمان دچار تغییرات زیادی شده اما کلّیت اون مبنی بر طراحی غیرواقعی یا نیمه واقعی-کاریکاتوری و داشتن محتوای طنز تغییر زیادی نداشته و در طول زمان ثابت باقی مونده. فرقی نمیکنه چطور به موضوع نگاه کنید؛ در هر صورت هر دو عنوان انیمه و کارتون، “انیمیشن-پویانمایی” هستن و تفاوت خیلی بزرگی بین این اسامی وجود نداره! ما فقط از اسامی و برچسب های کارتون و انیمه استفاده میکنیم تا به طور غیر مستقیم به محتوا و استایل گرافیکی اون اثر اشاره کنیم.

مرتبط: بهترین انیمه های اورجینال که از مانگا اقتباس نشده‌اند! 

در دنیای غرب و در لغت نامه های انگلیسی انیمه به عنوان “انیمیشن ژاپنی” معنا میشه؛ درحالی که در خود ژاپن انیمه در اصل مخفف کلمه انگلیسی “انیمیشن” هست و برای اشاره به تمام آثار انیمیت شده (پویانمایی) در کل جهان استفاده میشه و فقط برای آثار داخلی خود ژاپن کاربرد نداره. البته عده ای دیگه هم ادعا میکنن واژه انیمه از اصطلاح فرانسوی dessin animé گرفته شده هر چند مورد قبلی منطقی تر به نظر میرسه. کلمه ژاپنیمیشن (Japanimation) هم به معنای امروزی انیمه است و در دهه 70 و 80 میلادی رایج بوده که خداروشکر دیگه ازش استفاده نمیشه!

از طرفی کارتون در آغاز داستانش به عنوان یکی از شاخه های هنر نقاشی مورد مطالعه قرار میگرفت و اسم امروزی “کارتون – Cartoon” هم از واژه “کارتُن – Karton” به معنی کاغذ ضخیم و سنگین گرفته شده. این نوع کاغذها اغلب توسط هنرمندان بزرگ مثل لئوناردو داوینچی و به قصد خلق یک شاهکار استفاده میشدن. به مرور زمان این کلمه از معنای اصلی خودش فاصله گرفت و از یه جایی به بعد به معنی تصاویر طنز و یا دیالوگ استفاده شد.


تاریخچه

تفاوت بین انیمه و کارتون به لحاظ تاریخچه

گفته میشه اولین کارتون در سال 1499 تولید شد. توی این کارتون پاپ شاهد ورق بازی کردن شخصیت های بزرگ تاریخی هستیم؛ اشخاصی مثل امپراتور روم و پادشاهان فرانسه و انگلیس برای بازی ورق دور یک میز نشستن. از اون زمان تا حالا تغییر و تحولات زیادی در نحوه تولید کارتون و کیفیت اونها ایجاد شد و طنزپردازان زیادی به این سبک از رسانه علاقمند شدن و آثار موندگار زیادی تولید کردن. حتی در همین لحظه هم میتونید با یک جستوجوی ساده در مرورگرها به آرشیو عظیمی از نوارهای کارتونی قدیمی دسترسی پیدا کنید.

انیمه در مقایسه با کارتون تاریخچه بلند بالایی نداره و خیلی خیلی از کارتون جوون تره. بذارید براتون یه مثال بزنم تا تصویر واضحی از این موضوع داشته باشید. انیمیشن آمریکایی سفیدبرفی و هفت کوتوله در سال 1937 توسط دیزنی ساخته شد؛ درحالی که اولین انیمه ژاپنی منتشر شده، انیمیشنی به اسم Momotaro’s Divine Sea Warriors است که در سال 1945 ساخته شده. با این حال انیمه رشد خیلی سریع تر و وسیع تری نسبت به کارتون داشته و با وجود نوپا بودنش به شدت پیشرفت کرده و مخاطبان زیادی از هر ملیت و جنسیت و سنی رو به خودش جذب کرده. همین ویژگی باعث شده با گذر هرسال تهیه کنندگان و تولیدکنندگان بیشتری تصمیم به ساخت انیمه بگیرن؛ به عبارت دیگه صنعت انیمه به صنعتی سودآور تبدیل شده که هرساله سرمایه گذاران بیشتری جذب میکنه.

همچنین بخوانید: بهترین انیمیشن های سریالی برای بزرگسالان


تفاوت در ویژگی های بصری

بزرگترین تفاوت بین انیمه و کارتون به لحاظ ساختاری، نحوه تولید اونها نیست، بلکه جلوه های بصری و ویژگی های گرافیکی ست. انیمه ها معمولا با گرافیک خاص، طراحی های اغراق آمیز و ویژگی های ظاهریشون شناخته میشن و افراد با دیدن یه کراکتر انیمه ای میتونن به راحتی اون رو از یه کارکتر کارتونی تشخیص بدن. چشم های درشت، موهای پرپشت و دسته های ضخیم، اندام کشیده و یا حباب های گفتاری با شکل های دراماتیک، خطوط سرعت و تایپوگرافی در مانگا و کمیک از مشهورترین ویژگی های ظاهری انیمیشن شرقی هستن.

تفاوت بین انیمه و کارتون به لحاظ ساختار

کارتون ها از بعضی جهات به زندگی واقعی شبیه ترند و کارکترهای کارتونی به انسان های واقعی شباهت بیشتری دارن؛ اما هنوز هم کاریکاتوری هستن و تفاوت های زیادی با انسان های واقعی دارن. حتی گاهی اوقات پیش میاد که یه سگ بتونه حرف بزنه (Family Guy)، یا اینکه پوست آدم ها زرد باشه و اسکلت استخوانی کاملا متفاوتی داشته باشن (خانواده سیمپسون ها) یا اینکه یه اسب ستاره یه سریال سیتکام آمریکایی باشه (بوجک هورسمن).


حالات چهره

تفاوت بین انیمه و کارتون
Face-Fault

سبک طراحی حالات مختلف چهره در انیمه کاملا با انیمشن های غربی متفاوته. در انیمه سازنده به شدت به انتقال احساسات به مخاطب توجه میکنه و دقیقا به همین دلیله که طراحی حالات چهره در انیمه ها تا حدودی اغراق‌آمیزتر از طراحی کارتونیه.

در انیمه کارکترهای خجالت زده سریعا سرخ میشن و یا اگه کارکتر استرس داشته باشه و تحت فشار باشه قطرات عرق زیادی روی پیشونیش دیده میشه که به یکی از شناخته شده ترین موتیف های انیمه تبدیل شده. اگه کارکتری شوکه یا متعجب بشه حالت صورتش به “نقص چهره – Face Fault” تغییر میکنه. صورت شخصیت های عصبانی هم معمولا فورا قرمز میشه، حالت چشمانشون تغییر میکنه و گوشه دار میشه، رگ های پیشونیشون برآمده میشه و گاهی دود از سرشون بلند میشه. بامزه‌تر از اون عصبانیت کارکترهای مونثه؛ اون ها یک دفعه یه پتک بزرگ از ناکجاآباد ظاهر میکنن و طرف مقابلشون رو میزنن.

یکی دیگه از موتیف های انیمه ای که شهرت زیادی داره خون‌دماغ شدن پسرها به دلیل دیدن دختر مورد علاقه‌شون (یا هر دختر خوشگل دیگه ای) هست. “آکانبه – Akanbe” یکی دیگه از حالات چهره معروف در دنیای انیمه است. این حالت زمانی به تصویر کشیده میشه که یکی از کارکترها بخواد به طرز کودکانه‌ای به کارکتر دیگه‌ای طعنه بزنه یا اون رو مسخره کنه، پس اون موقع زبونش رو بیرون میاره و با انگشت یکی از پلک های چشمش رو پایین میکشه (انقدر پلکش رو پایین میکشه که قرمزی زیر اون مشخص بشه).

مرتبط: بهترین انیمه های عاشقانه | معرفی 33 انیمه عاشقانه + تریلر 


تکنیک های پویانمایی (انیمیشن)

برای تولید هرنوع انیمیشنی (هم کارتون و هم انیمه) مسیر مشخصی وجود داره. در هر صورت تیم سازنده باید برای تولید اثر مورد نظرش از مراحل طراحی استوری برد، صداگذاری (ویس اکتینگ)، طراحی شخصیت و تولید سلول عبور کنه.

اما با این حال باز هم تفاوت هایی بین غرب و شرق وجود داره. به عنوان مثال در فرایند تولید انیمه، تعداد فریم های محدودتری رسم میشن. یعنی انیماتورها به جای رسم جداگانه و مجزای هر فریم، از بخش های مشترک فریم های قبلی استفاده میکنن و فقط جزئیات اون رو تغییر میدن. حالات چهره، کلوزآپ ها و قسمت های گفت و گو محور (مثلا تکان خوردن لب ها موقع صحبت کردن) از مواردی هستن که در بیشتر مواقع با این روش ساخته میشن. این روش باعث افزایش کیفیت، دقت و هماهنگی تصویر و کاهش زمان و هزینه تولید میشه.

نکته دیگه میزان توجه به بک-گراند در تولید انیمه و کارتونه. انیماتورها و کمپانی های شرقی شدیدا به جزئیات شخصیت پردازی اهمیت میدن اما این موضوع به هیچ وجه باعث کم شدن توجه شون نسبت به طراحی تصاویر زمینه نمیشه. تصاویر زمینه سه بعدی و چشم نواز یکی از مهم ترین دلایل محبوبیت زیاد انیمه توی دنیای امروزیه. البته این نکته به معنی کم توجهی کمپانی های غربی به تصاویر زمینه و بک-گراندها نیست.

تفاوت بین انیمه و کارتون
برداشته شده از انیمه: وایولت اورگاردن

موضوع و محتوای متفاوت کارتون و انیمه

در انیمه به روابط عاطفی و عاشقانه بیشتر توجه میشود

کارتون های غربی در زمینه تولید سکانس های عاشقانه و :/ اصلا خجالتی برخورد نمیکنن؛ اما به ندرت شاهد کارتونی هستیم که از یک داستان عاشقانه به عنوان محور اصلی انیمیشن استفاده کرده باشه. این نکته توی کارتون هایی که به صورت اختصاصی برای کودکان ساخته شده بیشتر به چشم میاد. اینطور کارتون ها معمولا با یه گردهمایی بزرگ بین کارکترها به آخر میرسن، جوری که انگار به نقطه صفر شروع برگشتن و هیچ اتفاق خاصی بین قسمت اول و آخر نیفتاده و همه خوش و خرم ان. درحالی که توی بیشتر انیمه ها مدت زمان بیشتری به انواع روابط عاطفی (از روابط دوستی و خانوادگی گرفته تا عاشقانه) بین کارکتر ها پرداخته میشه و حداقل یک زوج وجود داره که بار رومنس انیمه رو به دوش میکشه؛ حتی به عنوان مثال میتونیم به انیمه کودک Digimon Adventure اشاره کنیم.

در سری ماجراجویی های دیجیمون به وضوح به مخاطب خردسال نشون داده شده که گاهی دوستی ها میتونن به چیزی عمیق تر تبدیل بشن. قسمت آخر این انیمه هم صرفا با یه جشن دورهمی تموم نشد. کارکترهای اصلی نبرد طولانی مدت خودشون رو با یه پیروزی بزرگ به پایان رسوندن و خرابی های زیادی به بار آوردن؛ با این حال همه به خوبی میدونستن که بعد از بزرگترین آتشسوزی ها هم بلاخره جوانه ای سر از خاک بیرون میاره و پایان داستان همیشه به معنی شروع یک ماجراجوییه جدیده!

مرتبط: بهترین انیمه های سینمایی تاریخ

یا به عنوان مثالی از بین انیمه های رده سنی بزرگسال میتونیم به انیمه Sailor Moon اشاره کنیم. در داستان این انیمه دو کارکتر Usagi و Mamoru چالش های عاطفی زیادی رو تجربه کردن. چالش هایی مثل رسیدن به حقیقت هویت از دست رفته، رقابت عاشقانه و عشق ابدی علی رغم ژانر خشونت آمیز خود انیمه به داستان اضافه شده بودن که در کل باعث ایجاد تعادل بین خشونت و عاطفه انسانی و در نهایت باعث جذابیت سری شد.


در انیمه هرکسی میتواند قهرمان یا ضدقهرمان باشد

تفاوت بین انیمه و کارتون
‘گریفیس: ویلین ترسناک انیمه برزرک با چهره یک فرشته!

در کارتون های غربی قانون نانوشته ای برای طراحی شخصیت های مثبت و منفی وجود داره، و شما در بیشتر مواقع میتونید با یک نگاه از روی ظاهر کارکتر نقش اون در داستان رو حدس بزنید (مثلا توی همین تولیدات داخلی هم شالگردن قرمز و کوله پشتی از نشونه های یه دختر بده). حتی درباره تشکیل گروه های قهرمانی هم قانونی وجود داره که ترکیب کلی کارکترها رو از پیش تعیین کرده؛ مثلا بیشتر تیم های ابرقهرمانی در کارتون ها (خصوصا در دهه 2000) فقط یک شخصیت زن اصلی داشتن. اگه مجموعه های ابرقهرمانی مارول یا DC مثل سری فیلم های انتقام جویان – Avengers رو دنبال کرده باشید به خوبی متوجه منظورم میشین. در سری انتقام جویان تا مدت ها فقط “بیوه سیاه” به عنوان عضو مونث گروه فعالیت میکرد تا اینکه به مرور زمان کارکتر های مونث دیگه هم اضافه شدند.

برعکس در دنیای انیمه دیدن دخترانی که شخصیت اصلی یک سری ابرقهرمانی هستن کاملا عادیه و دختران انیمه ای درست مثل دنیای عادی شخصیت های متفاوتی دارن و یک شکل نیستن؛ این دخترا میتونن قهرمان داستان (میکاسا آکرمن) یا یکی از خطرناک ترین ویلین های داستان (توگا هیمیکو) باشن. در دنیای انیمه یک خوک یا اردک میتونن قهرمان و یه پسر لاغر عینکی میتونه ویلین باشه. همه چیز به طرز تفکر اون شخصیت بستگی داره!

مرتبط: چرا نباید انیمه ببینیم؟ 


کارکترهای انیمه ای برخلاف کارکترهای کارتونی لباس شان را تغییر میدهند

تفاوت بین انیمه و کارتون

حدس میزنم همگی حداقل یک بار اسم سری کارتونی و محبوب Rick and Morty رو شنیده باشید. حالا اگه بین شما کسی هست که این سریال انیمیشنی رو دیده، خوب به سوال من فکر کنه: تا حالا شده ریک یا مورتی لباس دیگه ای به جز چیزی که توی عکس بالاست رو پوشیده باشن؟ بث، مادر مورتی چطور؟ نه، فکر نمیکنم دیده باشید! در اکثر کارتون های غربی قانون نانوشته دیگه ای با عنوان “لباس جزئی از خود کارکتره” وجود داره و خیلی کم پیش میاد که شما شاهد تغییر کردن لباس کارکترها باشید. حتی یه سکانس کلیشه ای با همین موضوع در اکثر انیمیشن های غربی وجود داره؛ زمانی که کارکتر برای انتخاب لباس در کمدش رو باز میکنه و داخل کمد ده ها لباس یک شکل وجود داره! مثل سکانسی که در کارتون باب اسفنجی زیاد دیدیم: کارکتر اصلی هر روز صبح یک یه لباس کاغذی نیمه آماده رو از کمدی که بیشتر شبیه به کتابخونه ست بیرون میکشه، تا میکنه و میپوشه.

اما در دنیای انیمه چنین اصلی وجود نداره. این یکی از تفاوت بین انیمه و کارتون هستش. در تولید انیمه استایل کارکتر و لباس های اونها جزئی از شخصیت پردازی به حساب میان اما تولیدکنندگان انیمه بسیار انعطاف پذیرتر عمل میکنن. شاید توی یه انیمه مدرسه ای در بیشتر مواقع کارکترها رو با یونیفرم مدرسه ای ببینیم؛ اما قطعا در سکانسی که خارج از مدرسه اتفاق میفته و به زندگی شخصی کارکتر میپردازه، میتونیم استایل و پوشش متفاوت اون کارکتر رو مشاهده کنیم.


در آرت استایل انیمه ای دقت بیشتری به کار رفته

تفاوت بین انیمه و کارتون

از آغاز دهه 2000 تغییراتی در گرافیک بعضی از استودیوهای انیمیشن سازی غربی به وجود اومد که اغلب به دلیل تقلید از سبک طراحی و گرافیک انیمه ی شرقی بود؛ این تقلیدها توی آثار زیادی از جمله تایتان های نوجوان (Teen Tiatans) که در آمریکا تولید شده و وینکس کلاب (Winx Club) ایتالیایی قابل مشاهده هستن. دلیل این تغییرات، افزایش چند برابر و ناگهانی محبوبیت انیمه در سراسر جهان بود که باعث کاهش درصد کلی محبوبیت استایل غربی شده بود.

کسانی که با هر دو سبک انیمیشن بزرگسال آشنایی دارن به خوبی متوجه تفاوت آرت استایل دو سبک غربی و شرقی هستن؛ انیمه ها توجه بسیار بیشتری به جزئیات دارن و هر فریم اونها شبیه به تابلو نقاشی که سعی میکنه درست مثل یک اثر هنری اوج احساسات و جزئیات رو به مخاطبش منتقل کنه. البته این به هیچ عنوان به معنی ارزش هنری کمتر کارتون نسبت به انیمه نیست! متفاوت بودن سبک طراحی کارتون و انیمه با توجه به سبک های متفاوت روایت و داستان کاملا طبیعیه.


انیمه محدودیتی ندارد و به فرهنگ ها و مذهب های مختلف میپردازد

تفاوت بین انیمه و کارتون

تفاوت بین انیمه و کارتون از این لحاظ خیلی ملموسه. انیمه اغلب به موضوعاتی توجه میکنه که در کارتون های غربی تابو هستند یا در بهترین حالت اصلا اسمی از اونها برده نمیشه؛ به عنوان مثال، تقریبا در هیچ کارتونی به دین یا مذهب کارکتر اشاره نشده. دقیقا به همین دلیله که کارتون “کریسمس چارلی براون” به دلیل اشاره به مقدسات مسیحیت و تاریخچه کریسمس به عنوان اثری شجاعانه شناخته میشه (بهتون پیشنهاد میکنم این انیمیشن کوتاه 25 دقیقه ای که سال 1965 ساخته شده رو تماشا کنید).

با این حال، در دنیای انیمه اعتقاد به ادیان مختلف یا دیدن افرادی که هرکدوم در محیط های فرهنگی متفاوت زندگی کردن موضوع کاملا نرمال و طبیعی ایه، مثلا کارکتر اصلی انیمه Saint Tail، دستیار و بهترین دوست یه راهبه است اما خودش اعتقاد مسیحیت سفت و سختی نداره. به طور کلی انیمه در این مورد شباهت بیشتری به دنیا و زندگی واقعی داره و چیزهایی که در دنیای ما و انیمه فراوان هستن معمولاً در کارتون های غربی سانسور میشن.


کارکترهای انیمه ای مجاز به رشد و تغییر هستند

تفاوت بین انیمه و کارتون

حتی اگه سریال سال ها ادامه پیدا کنه، کارکترهای کارتونی اجازه تغییر، رشد یا تشکیل دادن خانواده خودشون رو ندارن. این دقیقا همون دلیلیه که میکی ماوس و دانل داک همیشه عمو های خوبی هستن اما هیچوقت پدر نمیشن. این موضوع یکی از مواردیِ که باعث بدنامی کارتون ها شده. البته استثنائاتی هم مثل سریال انیمیشنی بوجک هورسمن وجود داره؛ بوجک کارتون بزرگسالیه که در اون به وضوح تغییر تدریجی هر شخصیت در طول زمان رو احساس میکنید و این سبک شخصیت پردازی و داستان گویی یکی از برجسته ترین ویژگی های مثبت این سریاله.

از طرف دیگه در دنیای انیمه رشد و تغییر تدریجی یا ناگهانی کارکترها بخشی از پیچش های داستانیه و به عنوان یه مکمل برای افزایش جذابیت اثر برای مخاطب استفاده میشه. اینطوریه که مخاطب سالها ناروتو یا دراگون بال رو تماشا میکنه، همراه با ناروتو و گوکو و ساسکه بزرگ میشه، رشد میکنه و از یه جایی به بعد خود بیننده متوجه میشه زندگی واقعی و انیمه ای همزمان پیش رفتن و هیچکدوم متوقف نشدن. این روند تغییر تدریجی که به زندگی واقعی هم نزدیکه باعث میشه حس مثبتی به مخاطب منتقل بشه و بیننده راحت تر با محیط انیمه و شخصیت ها ارتباط برقرار کنه.


انیمه میتواند شما را به سفر دور دنیا ببرد

تفاوت بین انیمه و کارتون
کتابخانه ملی نیویورک در انیمه Banana Fish

داستان اغلب کارتون ها در یک مکان ثابت اتفاق میفته، مثلا سریال سیمپسون ها بعد از چند دهه همچنان در همون لوکیشن قدیمی و غیرواقعی ادامه داره؛ و ما هیچوقت در طول سریال باب اسفنجی ندیدیم که باب از شهر بیکینی‌باتم خارج بشه. برخلاف کارتون، انیمه دنیای واقعی تر و وسیع تری رو به مخاطب نشون میده. لوکیشن هایی که در طراحی بک‌گراند انیمه استفاده میشن در نود درصد مواقع واقعی هستن و متنوع بودن مکان هایی که در یک انیمه به نمایش گذاشته میشه یکی از نکاتیه که باعث جذب بیننده میشه.


در انیمه به موسیقی توجه بیشتری شده

تفاوت بین انیمه و کارتون

تولیدکنندگان انیمه همیشه به موسیقی اهمیت دادن و انرژی و زمان زیادی برای ساخت قطعات موسیقی صرف کردن. معمولا تم موسیقی اوپنینگ و اندینگ (تیتراژ آغازین و پایانی) برجسته تر از موسیقی متن هستن و میزان توجه و انرژی بیشتری برای ساخت اونها صرف شده؛ اما گاهی بعضی از آثار از حد استاندارد فراتر میرن و با تولید قطعات موسیقی گوشنواز برای مخاطبشون سنگ تموم میذارن. امروزه موسیقی متن خوب به یکی از معیارهای مهم تماشای فیلم و سریال تبدیل شده و به همین خاطر تیم موسیقی یه انیمه و آهنگساز میتونن تاثیر خیلی زیادی در دیده شدن اون اثر داشته باشن یا حتی بیشتر از خود سری دیده بشن و بدرخشن.

مرتبط: موسیقی متن انیمه Guilty Crown را گوش کنید: یک حماسه متفاوت!


به غیر از خود انیمه چیزهای زیادی برای طرفداران وجود دارد که از آن لذت ببرند

تفاوت بین انیمه و کارتون
کاسپلی سوزویا جوزو از انیمه توکیو غول

دنیای دوستداران انیمه تنها به تماشای اون خلاصه نمیشه. هر انیمه جز اصلی یک فرنچایزه که میتونه تا بینهایت گسترده و شامل اشکال مختلف رسانه باشه. یکی از این اشکال رسانه ای مانگا ست؛ مانگاها کمیک های معمولا سیاه و سفیدی هستن که به دو صورت کتاب فیزیکی و کتاب آنلاین قابل مطالعه هستن. معمولا انیمه ها با اقتباس از همین مانگاها ژاپنی ساخته میشن و طرفداران یه انیمه میتونن با مطالعه کتاب فرنچایز محبوب شون اوقات خوبی داشته باشن. اما گاهی انیمه ای بدون اقتباس از مانگا ساخته میشه که اصطلاحا به اون انیمه اورجینال میگیم، که در صورت موفقیت، زمانی که انیمه بازخورد خوبی دریافت کنه تیم نویسندگی فرنچایز کار خودشون رو شروع میکنن و مانگای اختصاصی اون انیمه رو نوشته و طراحی میکنن.

همچنین بخوانید: تفاوت مانگا و مانهوا و معرفی معروف ترین آثار هر سبک

مزایای انیمه دیدن فقط به خوندن مانگا خلاصه نمیشه! بعضی اوقات در صورت محبوبیت یه سریال یا یه فیلم انیمه ای، ویدئوهای اورجینالی با اسم های OVA و اسپشال (قسمت های ویژه) تولید و منتشر میشن تا به نوعی از مخاطب بابت استقبال کردن از انیمه تشکر کنن. معمولا در این قسمت ها داستان کوتاه و بامزه ای روایت میشه که خارج از خط داستان اصلی انیمه است. تولید بازی های ویدئویی (گیم های آنلاین) با اقتباس از انیمه های معروف، اجرای زنده انیمه ها به شکل نمایش و تئاتر، استفاده از کارکترهای انیمه ای محبوب در تبلیغات و حتی برگزاری جشنواره هایی با تم انیمه در سراسر جهان و حتی برگزاری کنسرت موسیقی و هنر کاسپلی (استفاده از گریم و پوشش خاص برای شبیه سازی یه کارکتر خیالی در دنیای واقعی) از مواردیه که علاقه مندان بازی و هنر به خصوص دوستداران انیمه میتونن ازشون لذت ببرن.


انیمه معمولا بیشتر مخاطب را در نظر دارد

تفاوت بین انیمه و کارتون

دلایل زیادی وجود داره که چرا انیماتورها می خوان داستان بگن و چرا مردم دوست دارن به داستانی گوش بدن. چیزی که مهمه بی سر و ته نبودن اون داستانه، راوی باید داستان رو خوب شروع کنه تا بتونه شنونده رو به شنیدن ادامه داستان مشتاق کنه؛ همینطور باید داستانش رو به خوبی تموم کنه تا در ذهن مخاطبش موندگار بشه. گوش دادن به داستانی که مسیر مشخصی نداره و معلوم نیس به چه هدفی نوشته شده اصلا لذت بخش نیست؛ پس این وظیفه نویسنده است که با انتخاب بهترین مسیر برای پیش بردن داستان، تحجربه فراموش نشدنی ای برای مخاطب بسازه.

یکی از نکات جالبی که باید بدونین وجود ژانر “شفابخش” در دنیای انیمه است. «ایاشیکی» که به معنی سلامتیه، ژانریه که با استفاده از شیوه های داستان گویی، خود داستان، موسیقی و سایر عناصر سعی میکنه وضعیت روحی مخاطبش رو ارتقا بده؛ یکی از بهترین انیمه های ژانر انگیزشی و ایاشیکی انیمه Laid Back Camp هست که پیشنهاد میکنم تماشا کنید. محبوبیت داستان های ایسکای، غمگین و ترسناک و سایر ژانرها هم به دلیل توجه عوامل تولید کننده به خواست مخاطب هستن و توجه به این اصل باعث میشه مخاطب زمان تماشای انیمه دقیقا همون حسی که میخواسته رو داشته باشه.

فاحش ترین تفاوت بین انیمه و کارتون از نظر شماچیه؟لطفا نظرات‌تون رو در بخش کامنت ها با ما درمیون بذارید.