بررسی قسمت هشتم انیمه نجیب زادگان “Noblesse” ؛ داستان بلاخره شروع شد! 

بررسی قسمت هشتم انیمه نجیب زادگان

با بررسی قسمت هشتم انیمه نجیب زادگان “Noblesse” در خدمت شما هستیم. چرا قسمت هفتم را هم مفصل بررسی نمی کنیم؟ چون تقریبا هیچ اتفاق مهمی در آن نیفتاد و بدون دیدن آن هم می شود داستان را دنبال کرد. فقط کافی است سکانس پساتیتراژی را ببینید. (که البته این هم چندان ضروری نیست.) بنابراین، در ادامه مطلب، به صورت خیلی خلاصه در حد دو، سه بند به قسمت هفتم می پردازیم و بعد به سراغ قسمت هشتم می رویم.

بررسی قسمت های قبل را می توانید از اینجا بخوانید.

بررسی قسمت هفتم Noblesse

یک شق القمر جدید از انیمه نجیب زادگان! خیلی جالب است که وقایع مهم را خلاصه سازی می کنند و هم زمان، آنها را کش می دهند تا به زیباترین شکل ممکن، حوصله بیننده را سر ببرند. و جالب اینجاست که با وجود اینکه این انیمه هیچ استفاده ای از نابود شدن یکی از درست و حسابی ترین تهدیدهایش در چند ثانیه نمی کند، بلکه حاضر است با وجود تمام خلاصه سازی هایش در وقایع مهم، یک قسمت کامل را به مسائل عاطفی یک دانش آموز- شین ووی دوست نداشتنی که تقریبا هیچ نقشی در داستان ندارد- اختصاص دهد!

همچنین بخوانید: بررسی قسمت اول فصل چهارم انیمه Attack on Titan ؛ همچی کلا یه خواب بود؟!

این قسمت، که بیشتر انگار یک قسمت از انیمه ای عاشقانه- مدرسه ای بود، تلاش کرده با چند شوخی دل مخاطب را به دست بیاورد. که البته احساس می کنم موفق نمی شود دل همه را به دست بیاورد!

تنها اتفاق مهمی که افتاد، پاک سازی دوباره حافظه مانابو و شین وو بود! که البته اتفاق تازه ای نیست! و همینطور سکانس پساتیتراژی که در آن بلاخره این شخصیت که در اوپنینگ حضور داشت را می بینیم! شخصیتی که انگار کلید ماجراست و سارا و رجیس را فرستاده.

بررسی قسمت هشتم انیمه نجیب زادگان

بعد از اتفاقات بی اهمیت قسمت هفتم، به قسمت هشتم می رسیم که مهم ترین قسمت کل سریال تا اینجاست! این قسمت، با اکشن هایی خلاقانه و فلش بک هایی کلیدی و مهم، نشان می دهد که “نجیب زادگان”، انیمه ای است که فقط شق القمر کردن را بلد نیست، بلکه می تواند پیشرفت هم بکند! البته به افتخار این پیشرفت، به اینکه چقدر داستان اصلی را دیر شروع کرده، انتقادی وارد نمی کنم.

در قسمت هشتم، ما با تعدادی از نجیب زادگان رو به رو می شویم و بیشتر راجع به گذشته، سلاح ها و زندگی این موجودات می فهمیم.

همچنین بخوانید: بررسی انیمه B: the beginning ؛ قاتل بی، سرآغاز همه چیز

تعداد زیادی از نجیب زادگان، در سرزمین خاص خودشان، زیر سایه حکومت رئیس خاندانشان و “لرد” زندگی می کنند. حالا یکی از این روسای خاندان ها، به دنبال تابوت رایزل است؛ زیرا فکر می کند او مقصر مرگ رئیس قبلی خاندان، پدرش، بوده است. او رجیس و سارا را برای تحقیق فرستاده اما ارتباط آن دو با او قطع شده است. پس بلاخره فهمیدیم چرا رجیس و سارا دنبال رایزل بوده اند.

سوال: ملکه خاندان، بر چه اساسی رایزل را مقصر مرگ رئیس قبلی می داند؟

همچنین، در فلش بک ها مشخص شد که فرانکنشتاین در واقع یک انسان است. ولی به قدرت نجبا، و حتی فراتر از برخی از آنها رسیده است. این قدرت را از کجا آورده؟ معلوم نیست؛ ولی احتمالا به منابع قدرت های فراطبیعی اتحادیه مربوط است.

فرانکنشتاین در آن دوران، به “شکارچی نجبا” معروف بود؛ زیرا تعداد زیادی از نجبا را به قتل رسانده بود. چرا؟ چون می خواست به نجبایی که از انسان ها سوء استفاده می کنند، نشان دهد که انسان ها هم می توانند خطرناک و ترسناک شوند.

من فکر می کنم M-21 هم مثل فرانکنشتاین است؛ چون در بررسی قسمت ششم، همانطور که گفته بودم، M-21 با اراده رایزل، به موجودی عجیب تبدیل شد که طبق گفته رایزل، این موجود “خود واقعی” M-21 است. ممکن است بعضی از انسان ها مثل فرانکنشتاین و M-21 خاص باشند و قدرتی نهفته در وجودشان باشد. یا شاید هم در همه انسان ها، چنین قدرت هایی وجود داشته باشد که با فرمان یک نجیب زاده، می توانند از آن قدرت استفاده کنند. مثل انیمه گیلتی کراون؛ همه انسان ها، در تجسم درونی شان، وید، قدرت های مختلفی داشتند و یک نفر با قدرت پادشاهی می توانست از وید آنها استفاده کند.

از آن طرف، در فلش بک، یکی از روسای خاندان ها را نشان داده شده بود که از رایزل می خواست در عمارتش بماند؛ ولی رایزل مخالفت کرد. چرا چنین خواسته ای داشت؟ و چرا رایزل مخالفت کرد؟

یک سوال دیگر هم پیش می آید، و آن این است:

وقتی داستان نجبا تعریف شد، ما فهمیدیم که نجیب زادگان، موجوداتی فراطبیعی، با قدرت هایی خاص، تاریخچه ای طولانی، و احساس مسئولیت نسبت به انسان ها هستند. تاکنون، بارها ما این احساس مسئولیت نجیب زادگان را دیده ایم. اما سوال اینجاست که اگر نجیب زادگان واقعا نسبت به انسان ها احساس مسئولیت می کنند و کمک کردن به آنها و نجاتشان از شرایط بحرانی را وظیفه خود می دانند، پس چرا تقریبا همه شان در سرزمینی جدا زندگی می کنند؟ مگر با جدا زندگی کردن، اصلا می شود از خطر باخبر شد؟ که اقدام به نجات کرد؟

همچنین بخوانید: بررسی قسمت اول و دوم انیمه Jujutsu Kaisen

از آن طرف، رئیس خاندانی که رجیس و سارا را فرستاده، دارد به قصد پیدا کردن رایزل، یک جنگ را آغاز می کند. جنگی که قطعا به ضرر انسان هاست.

همچنین فرانکنشتاین، راجع به نجیب زادگانی صحبت می کرد که به انسان ها ظلم می کنند.

یعنی یک حفره در این داستان تاریخی وجود دارد. همه اینها جمع می شوند و نشان می دهند که هویت واقعی نجیب زادگان، پشت یک نقاب قایم شده است.

می شود گفت که تعدادی از نجیب زادگان، از یک نقاب خیرخواه استفاده می کنند. (هرچند فکر نکنم چندان به آن نیاز داشته باشند!) آنها از موجود واقعی درون هر انسان، و قدرت فراوان آن، اطلاع دارند. شاید اصلا نجیب زادگان تنها قدرتی که دارند، استفاده از قدرت درونی انسان هاست؛ و سایر توانایی هایی که به عنوان “قدرت نجیب زاده” وجود دارند، صرفا نشات گرفته از روح آدم ها است. در این میان، تعدادی از نجبا، مثل همان هایی که فرانکنشتاین می گفت، از این قدرت ها سوء استفاده می کنند.

در کل، این قسمت از انیمه، از نظر من بهترین قسمت تا اینجا بود. اکشن های خوبی داشت و فلش بک های تاریخی اش، از وقایع زمان حال که در قست های پیشین به آنها پرداخته می شد جذاب تر بودند. اما همچنان مشکلی دارد؛ و آن این است که سوالات زیادی در ذهن ایجاد می کند بدون اینکه ذره ای از کنجکاوی بیننده را برای فهمیدن ادامه ماجرا برانگیزد. که امیدوارم این مشکل هم رفع شود. و همینطور، در مورد داستان در زمان حال، امیدوارم که صحنه های اضافی حذف شوند. چون واقعا حوصله ام از مانابو و شین وو، و دعواهای بی مزه رجیس و M-21 سر رفته است.

در ادامه بخوانید:

نقد انیمه Clannad: After story ؛ دنیای شیرین یک خانواده 

نقد و بررسی انیمه Akame ga kill ” قاتل چشم سرخ “