7 نشانه ی بی رحم و بی عاطفه بودن!

جوامع امروزی در حال حرکت به سوی نادیده گرفتن، تشویق کردن و در بعضی مواقع ارزشمند دانستن ویژگی های افراد جامعه ستیز و روان پلید است.

اختلال شخصیت غیراجتماعی که گاهی به عنوان جامعه ستیزی و یا روان پلیدی در نظر گرفته می شود، وضعیت ذهنی ای است که در آن فرد به طور پیوسته هیچ گونه توجهی به درست و غلط نشان نمی دهد و حقوق و احساسات دیگران را نادیده می گیرد. افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی تمایل به دشمنی، تسلط بر دیگران و داشتن رفتاری بی رحمانه و خشن با آنها را دارند. آنها نسبت به رفتار خود به هیچ وجه احساس گناه و پشیمانی نمی کنند. 



تحقیقات نشان می دهد که 4٪ از جمعیت “ضد اجتماعی” هستند و 5 تا 15٪ آنها “تقریبا روان پلید” هستند. عناصر فرهنگی مانند مادی گرایی، تعصب اجتماعی و عدم حساسیت به خشونت ممکن است بر جامعه تاثیر بگذارد تا رفتارهای جامعه ستیزی و روان پلیدی را پرورش، تسهیل و بولد کند. حدود 75 درصد از جامعه ستیزها مرد هستند و 25 درصد زن هستند. آسیب شناسی جامعه ستیزی/روان پلیدی اغلب با صفات دیگر، از جمله قلدری، خودشیفتگی، تسلط بر دیگران، تعصب و زن ستیزی همراه است.

در عصر مدرن، جامعه ستیز یا روان پلیدها معمولا قاتلان سریالی نیستند که گاهی اوقات در رسانه ها می بینیم، بلکه آنها در عصر معاصر می توانند افرادی وظیفه دار و موفق باشند. آنها به طور غیر مستقیم و موذیانه به آسیب رساندن و سوء استفاده از دیگران می پردازند.



در روابط شخصی جامعه ستیز و روان پلیدها اغلب در ابتدا با جذابیت های سطحی و ظاهری، قبل از آشکار ساختن طبیعت بی رحمانه و ناخوشایند خود در طول زمان اغوا کننده هستند. یعنی آنها پس از اینکه یک رابطه متعهدانه برقرار شد یا یک توافق مهم ایجاد شد، ماهیت اصلی خود را آشکار می کنند. آنها در روابط شان فریبکاری، سوء استفاده و تسلط دارند و بابت آن اصلا احساس پیشمانی نمی کنند سپس بدون هیچ دلسوزی قربانیان خود را آسیب دیده رها می کنند.

در زمینه ی شغل و حرفه، جامعه ستیزها و روان پلیدهایی که عملکرد بالایی دارند، آشکارا جاه طلب، سوء استفاده گر و به طور بی رحمانه ای پرخاشگر هستند. آنها اغلب راه خود را به موقعیت قدرت در کسب و کار، امور مالی، سیاست، رسانه ها و یا دیگر زمینه های برجسته باز می کنند.

به عنوان مثال : مدیر اجرایی که دستمزد و مراقبت های بهداشتی کارکنان را برای سود بیشتر کاهش می دهد، و یا مشاور مالی که در یک سرمایه گذاری بی پروا پس انداز زندگی یک فرد را به باد می دهد. و یا سیاستمداری که عده ی کثیری از یک جامعه را بخاطر نیل به اهداف خود در فقر فرو می برد و یا رسانه ای که برای جذب مخاطب به بی آبرو کردن افراد می پردازد. آنها در رسیدن به اهداف خود رنج انسانی و آسیب اجتماعی به جا می گذارند.


همچنین بخوانید:همه چیز درباره ی نشانه ها و درمان اختلال سوشال فوبیا یا هراس اجتماعی


در ادامه با هفت ویژگی sociopath / psychopath مدرن با ما همراه باشید.

1. دروغ گویی و به بازی گرفتن دیگران

در راستای میل بی انتهای این افراد به قدرت (در روابط، سازمان ها، و یا به طور کلی جامعه)، جامعه ستیزها و روان پلیدها برای رسیدن به اهداف شان از گفتن هیچ دروغی دریغ نمی کنند. خودنمایی، تحریف ها، فریب ها، وعده های شکسته و سوء استفاده از قربانیان فقط بعضی از ابزارهای رایج است که جامعه ستیزها و روان پلیدها برای پیشبرد طرح های مخرب و بی پروای خود استفاده می کنند.

آنها به جای بیان اظهارات واقعی بر اساس حقیقت، مدام دروغ هایشان که به تحریف می انجامند را تکرار می کنند. و شواهد محکم در برابر دروغ هایشان را نادیده می گیرند و با تحقیر ردشان می کنند. 

همانطور که جمله ی معروفی می گوید: “اگر دروغی را به اندازه ی کافی تکرار کنی، به عنوان حقیقت پذیرفته خواهد شد” 

2. فقدان اخلاق و شکستن قانون

اکثر افراد درکی اساسی از درست و غلط دارند. به طور کلی ما توافق داریم که مهربانی درست است و ظلم و ستم اشتباه است؛ روابط سالم درست است و روابط سمی اشتباه است، کار سخت و صادقانه درست است، و سرقت و تقلب اشتباه است. با این حال جامعه ستیزها و روان پلیدها درکی اندکی از اخلاقیات دارند و یا اصلا ندارند. آنها بیشتر از افراد عادی تمایل به نقض حقوق بشر و یا شکستن قانون دارند.


همچنین بخوانید: با اختلال پارافیلیا (انحراف جنسی) و انواع آن آشنا شوید !!!


آنها بر این باورند که “زورگویی بلامانع است” و “قوانین برای شکستن هستند” . برای آنها ملاحظات انسانی و اخلاقی منزجر کننده هستند و به عنوان ضعف شناخته می شوند. به طور خلاصه آنها وجدان بسیار ضعیفی دارند، یا اصلا ندارند. در مواردی که آنها از “عدالت” و یا اخلاق سخنی به میان می آورند، اینکارشان فقط برای رسیدن به اهداف و سودمندی های خودشان است و کاملا ظاهری است. اخلاق جعلی به عنوان یک ابزار برای تسلط استفاده می شود، نه به عنوان ارزش واقعی.

3. عدم همدلی و دلسوزی

تحقیقات انجام شده توسط عصب شناس Adrian Raine نشان می دهد که افراد مبتلا به اختلال شخصیت ضد اجتماعی دارای سلول های کمتری در قشر پیش پیشانی مغزشان هستند- که پیشرفته ترین ناحیه ی مغز محسوب می شود. قشر پیش پیشانی مسئولیت بسیاری از عملکردها را بر عهده دارد، مثل توانایی درک احساسات دیگران (همدلی)، توانایی ایجاد قضاوت های درست و اصولی (اخلاق) و توانایی یادگیری از تجربه زندگی (بازتاب) است.

آنها همانطور که فاقد همدردی، اخلاق و بازتاب هستند، از طرفی نسبت به درد و رنجی که در دیگران ایجاد می کنند هیچ احساسی ندارند. این فقدان بشریت دارای پیامدهای خطرناک متعددی است.



4. خوشیفتگی و عقده ی برتری

همه ی خودشیفته ها جامعه ستیز نیستند ( بسیاری از خودشیفته ها عاطفی هستند در حالیکه جامعه ستیزها عاطفی نیستند). بسیاری از جامعه ستیزها و روان پلیدها خصوصیات مشخصی از خودشیفتگی مثل: غرور، خودرایی و عقده ی برتری را دارند. ذهنیت بسیاری از آنها اینگونه است که بهتر بودن از دیگران بهانه ای کافی برای استثمار و بد رفتاری با آنها در اختیارشان می گذارد.

آنها معتقدند کسانی که “پایین تر” هستند، سزاوار سرنوشت پست شان هستند و باید تنها با تحقیر به آنها نگریست.

5. سوء استفاده ی عاطفی و خشونت روانی

هنگامی که شخصی شما را دائما پایین می کشد و باعث می شود احساس کنید نمی توانید هیچ کاری را به درستی انجام دهید و یا احساس بد و بی ارزشی نسبت به خود داشته باشید، به آن سوء استفاده ی عاطفی گفته می شود.

سوء استفاده ی عاطفی یک نوع از شستشوی مغزی است که باعث می شود قربانی نسبت به خود تردید داشته باشد و در نهایت احساس  ادراک، هویت و خودارزشمندی خود را از دست می دهد. در بدترین حالت، سوء استفاده ی عاطفی پاتولوژیک، یک نوع شدید از کنترل ذهنی و خشونت روانی است. که می تواند در روابط شخصی، در محل کار یا در سراسر یک جامعه رخ دهد.


همچنین بخوانید:چرا فکر می کنم زشت یا بدهیکل هستم ؟ با اختلال بدشکل انگاری بدن آشنا شوید!


این رفتار شکل خاصی از دروغگویی و فریبکاری است که در آن فرد پیوسته دروغ هایی را درباره ی نامطلوبی، بی کفایتی و یا نفرت انگیزی فردی را تکرار می کند. این هویت فردی یا گروهی را تضعیف می کند و ارزش و پذیرش آنها را لکه دار و یا ناچیز می کند. سوء استفاده ی عاطفی نوعی خشونت روانی است.

6. فقدان ندامت 

هنگامی که مچ آنها را هنگام انجام رفتارهای آسیب زا می گیرید، هیچ احساس پیشمانی از خود بروز نمی دهند (مگر اینکه از نظر استراتژیک برای آنها مفید باشد). در مقابل بیشتر احتمال دارد که گرایش های پرخاشگرانه شان را دو برابر یا سه برابر کنند و خصومت بیشتر را بروز دهند و مسئولیت خود را انکار کنند، دیگران را مقصر بدانند و سرزنش کنند و نمای خارجی از غرور و تکبر را حفظ کنند.

جالب توجه است که بسیاری از جامعه ستیزها داستانی از قربانی بودن خود می سازند. این قربانی نشان دادن خود به آنها کمک می کند که از رفتار هایشان دفاع کنند.



7. جامعه ستیز یا روان پلید موقعیتی!

شاید یکی از شایعترین شکلهای اختلال شخصیت ضد اجتماعی، چیزی است که ممکن است به نام جامعه ستیزی / روان پلیدی موقعیتی نامیده شود. یعنی فرد نسبت به برخی افراد صمیمیت، احترام و توجه نشان می دهد، اما رفتاری غیر انسانی، ستمگرانه و بی رحمانه نسبت به دیگران را نشان می دهد.

هدف و نشان جامعه ستیز یا روان پلید های موقعیتی، معمولا افراد یا گروه هایی هستند که “غریبه”، “کمتر” یا “ضعیف” هستند و ممکن است بر اساس عواملی مانند جنسیت، طبقه، نژاد، گرایش جنسی، موقعیت اجتماعی یا رفاه اجتماعی و … مشخص شود.

آنها برخی افراد را به عنوان انسانی کامل و دیگران را به عنوان اشیا، کالا و انسان کم ارزش تر می بینند. جامعه ستیز یا روان پلیدهای موقعیتی در بسیاری از وضعیت های ظالمانه مثل: زن ستیزی، تعصب طبقه ای، نژادپرستی، هوموفوبیا، تعصب مذهبی، فقر شدید و خشونت ساختاری در جامعه شرکت دارند.

در ادامه بخوانید: هر آنچه درباره ی جنون عشق یا اروتومانیا (Erotomania) باید بدانید!