در ادامه با بررسی مینی سریال Devs همراه ما باشید! الکس گارلند، کارگردان و نویسنده ی نام آشنای انگلیسی بعد از موفقیت فیلم هایی همچون Ex-Machina و Annihilation با آن تصاویر و اتمسفر هنرمندانه و روایت های ناب ، چهره ی شناخته شده ای در ژانر علمی تخیلی به حساب می آید. مینی سریال DEVS  جدیدترین اثر این کارگردان برای شبکه ی FX در هشت قسمت از تاریخ پنج مارس 2020 تا 16 آپریل 2020 در شبکه اینترنتی HULU  در دسترس مخاطبان قرار گرفت. قبل از آنکه به سراغ بررسی برویم می‌توانید معرفی مختصر سریال را اینجا بخوانید.

تمام شدن این مینی سریال فرصت خوبی را به مخاطب میدهد تا با خیال راحت برگردد و قسمت اول را دوباره ببینید و این چرخه ممکن است چندین بار تکرار شود. هرچند که ریتم کلی روایت داستان در این سریال بسیار روان و جذاب نوشته شده اما پیچیدگی های جذابی در این سریال هست که شاید با تنها یکبار دیدن ، فهمیده نشوند.

* ادامه بررسی مینی سریال Devs ممکن است داستان این سریال را  اسپویل کند

صفرها و یک ها

شروع سریال به طرز میخکوب کننده ای هنرمندانه ساخته شده است. ما اشخاص و مکان هایی که در طول سریال خواهیم دید را به صورت گذرا و انتزاعی با همراهی یک موسیقی بسیار عجیب که ترکیبی از موسیقی جز و موسیقی قرون وسطایی هست از نظر میگذرانیم و بعد از نمایان شدن اسم سریال یعنی DEVS، دو شخصیت محوری سریال معرفی میشوند. سرگئی و لیلی . شروع یک صبح عادی ست و این زوج که هر دو در یک ابرشرکت کامپیوتری/ تکنولوژیک به اسم  آمایا  کار میکنند از سرویس شرکت پیاده میشوند و به سر کار می روند.

همین ابتدای کار ما با  چند کلیدواژه که کل  سریال بر آن بنا شده است برخورد میکنیم. شبیه سازی، جهان های موازی، پیش بینی آینده، هوش مصنوعی و مشکلات کوانتومی.


بیشتر بخوانید: بررسی سریال What we do in shadows ؛ وقتی بیش از حد زنده می‌مونی!


خیلی سریع بیننده با قسمتی از شرکت آشنا میشود که اسم سریال هم از آن برگرفته شده است: DEVS  یا همان توسعه دهندگان. داخل این ساختمان DEVS  که قسمت جدا افتاده ای از شرکت است و بسیار عجیب و غریب طراحی شده و از نظر امنیتی از بالاترین سطح امنیت برخوردار است، برنامه نویسان و مهندسان این قسمت مشغول کارند، دیوارها طلایی ست و کل ساختمان طوری طراحی شده که در مرکز یک خلائی قرار بگیرد. قلب تپنده ی این ساختمان یک ابرکامپیوتر کوانتمی ست.

سریال devs

اما کامپیوترهای کوانتومی چجور چیزی هستند و به چه دردی میخورند؟

مسائل کوانتومی آنقدر مسائل پیچیده ای هستند که حتی فیزیکدان بزرگی مثل ریچارد فاینمن که برنده ی نوبل فیزیک هم هست گفته که: من با خیال راحت میتونم بگم که هیچ کس دقیقن فیزیک کوانتوم رو نمیفهمه.

من ازین نقل قول میخواهم یک سؤاستفاده ای کنم و سعی کنم که کامپیوترهای کوانتومی را به ساده ترین روش ممکن و به قدر فهم خودم به شما منتقل کنم.

کامپیوترهای عادی که در این روزگار به بخش جدانشدنی تمدن جهان تبدیل شده اند، دائماً در حال سریع تر شدن و البته کوچکتر شدن هستند. به گوشی های موبایل و یا ساعت هوشمند خود نگاه کنید. یک کامپیوتر در یک ساعت مچی. این روند کوچکتر شدن و سریعتر شدن روند بی نهایتی نیست و به جایی خواهیم رسید که کامپیوترها کوچک تر و یا سریعتر نخواهند شد. بنابراین روش تکامل در علم کامپیوتر به یک جهش اساسی نیاز داشت. این جهش اساسی  چیزی نیست به جز کامپیوتر های کوانتومی. حالا اجازه بدهید که که برای فهمیدن کامپیوتر های کوانتومی مفهوم کوانتوم کامپیوتینگ یا همان رایانش کوانتومی را توضیح دهیم. رایانش کوانتومی در واقع بر اساس فیزیک ذرات بنا نهاده شده است.


بیشتر بخوانید: نقد و بررسی سریال The Witcher ؛ ویچری برای تمام فصل ها!


کامپیوترهای عادی با زبان صفر و یک کار میکنند. یعنی هر دستوری که به کامپیوتر داده میشود به زنجیره ای از صفرها و یک ها تبدیل میشود. اما کامپیوترهای کوانتومی با وضعیت همزمان صفر و یک و تمام احتمالات صر بودن یا یک بودن کار میکنند. این خاصیت به دانشمندان اجازه میدهد که محاسباتی که یا با کامپیوترهای عادی قابل محاسبه نیست و اگرهم باشد زمان بسیار زیادی صرف خواهد کرد را خیلی سریع محاسبه کنند. محاسبات کوانتومی در جهان واقعی در ابتدای راه خود میباشد و یا اگر پیشرفتی اتفاق افتاده است و محاسبات کوانتومی وارد جریان خاصی شده هنوز در اخبار راه پیدا نکرده.

در رابطه با سریال DEVS  میتوان گفت شاید این بار هم هنر سینما در حال پیش بینی تکنولوژی آینده باشد. خصوصیتی که کامپیوترهای کوانتومی دارد که درباره ی این سریال صدق میکند این ویژگی هست که با توجه به سرعت محاسبه ی فوق العاده ی این کامپیوترها اگر ما بخواهیم احتمالات بی نهایت یک واقعه ای را محاسبه کنیم، راهی نداریم به جز استفاده از کامپیوترهای کوانتومی.

بررسی مینی سریال Devs

نابغه ی غمگین، قهرمان تکنولوژی، پدر آمایا

شخصیت محوری دیگری که با آن آشنا میشویم کسی هست به نام فارست. فارست مدیر عامل و بنیانگذار شرکت آمایاست. بعد از کشته شدن سرگئی به جرم دزدی اطلاعاتِ شرکت و کمی تعقیب و گریز دراماتیک متوجه میشویم که توسعه دهندگان شرکت آمایا درحال ساختن یک شبیه ساز دنیای واقعی هستند. تکنولوژی ای که بتوان با آن گذشته و آینده را دید. مردی که پشت تمام این بلندپروازی ها با صورتی غمگین و لحنی اغراق آمیز منطقی ایستاده شخص فارست است. پروژه ای که در DEVS  دنبال میشود با یک مشکل اساسی روبروست: جهان های موازی. و فارست که به دنبال نهایت دقت در این شبیه ساز است از سر تفاوت یک تار موی عیسی مسیح در تاریخ واقعی جهان و نمونه ی شبیه سازی شده اش هم نمیگذرد. اما جهان های موازی:


بیشتر بخوانید: معرفی و بررسی سریال The Boys ؛ قهرمانان دروغین!!!


جهان های موازی یک تئوری پیچیده است که در فضایی بین علوم مختلف از جمله نجوم و فیزیک دارای تعاریف متفاوت است. به زبان ساده با توجه به گستره ی نامتناهی کهکشان ها، دانشمندان باتوجه به شواهد و قرائنی حدس میزنند در کهکشانی که 10 به توان 280 کیلومتر دورتر از کره ی زمین است یک نسخه ی دیگری از ما وجود دارد. تعریف جهان‌های موازی در مکانیک کوانتومی به این صورت هست که جهان‌هایی است که از یکدیگر تنها توسط یک رویداد کوانتومی جدا می‌شوند.

به زبان ساده وقتی ما در حال انجام کاری هستیم، یک نفر کاملن شبیه ما، در سیاره ای کاملن شبیه به سیاره زمین و در کهکشانی دقیقن شبیه کهکشان ما در حال انجام همین کار است… گاهی ممکن است رفتارهای ما تفاوت اندکی بکند. نکته ی مهم این هست که تمام این وضعیت ها و تفاوت ها همه با هم وجود دارند. یک تئوری هم این است که تمام این کپی های متعدد در کهکشانی دورتر نیست. بلکه همینجاست در لایه های مختلف کوانتومی درحال وقوع است.

علت وسواس افراطی فارست به شبیه سازی دقیق همین ورژنی از زندگی که تجربه اش می کنیم وقتی روشن میشود که صحنه ی تصادف وحشتناک زن و دختربچه ی کوچک فارست را در گذشته می بینیم. دختری به نام آمایا.

بررسی مینی سریال Devs

هک کردن تقدیر

در اپیزود هفتم سریال یکی از شخصیت های فرعی داستان به اسم جیمی به لیلی میگوید :” میدونی ابرشرکت های تکنولوژی چه ایرادی دارند؟ ایراد اونا اینه که خیلی قدرت دارند و این قدرت اونها رو به سمت دیوانگی میبره تا جایی که فکر میکنند مسیح هستند”.

در اپیزود آخر ایده ی اصلی سریال توضیح داده میشود ، وقتی که فارست برای لیلی راز اسم DEVS  را برملا میکند و میگوید که این اسم درواقع DEUS  بوده. دئوس به معنی خدا در زبان لاتین و حالا در آخرین اوج داستان ما با  “تئوری جهان شبیه سازی شده” مواجه میشویم.

Simulation Theory  یا همان جهان شبیه سازی شده تئوری ای هست که قدمت انواع ایتدایی آن به دوران باستان برمیگردد و آن داستان رویای پروانه. ژوانگزی فیلسوف چینی مربوط به قرن چهارم قبل از میلاد تئوری ای دارد که میگوید: یک شب خواب دیدم که پروانه ای شده ام. از آن روز فکر میکنم آیا من انسانی هستم که خواب پروانه شدن دیده است یا پروانه ای هستم که دارد خواب انسان بودن می بیند؟؟؟؟


بیشتر بخوانید: نقد و بررسی سریال Carnival Row ؛ نژاد پرستی از نوع فانتزی


نمونه های اخیر این تئوری به نام تئوری جهان شبیه سازی شده متعلق به یک فیلسوف سوئدی به نام نیک بوستروم هست. این تئوری بیان میکند که کل جهان هستی از جمله ما انسان ها ، کره ی زمین و حتی کل کهکشان در واقع یک برنامه ی شبیه سازی هستند داخل یک ابرکامپیوتر عظیم و این برنامه ی شبیه سازی آنقدر همه چیزش واقعی به نظر میرسد که ما انسان های درون این جهان شبیه سازی شده باورمان شده است که واقعی هستیم.

در انتهای بررسی مینی سریال Devs بگوییم که سریال DEVS را اگر ندیده اید ببینید و اگر دیده اید دوباره ببینید. یک سریال خوب با یک روایت قوی. با خرده داستان های تعقیب و گریز و ماجراهای جاسوسی و داستان های تکنولوژیک اما از همه ی اینها مهمتر این سریال موضوعات بسیار خوبی به مخاطب میدهد تا بعد از دیدن سریال به جستجو  و فکر کردن درباره شان بپردازد. چیزی که من اینجا در این نوشته ی کوتاه سعی کردم انجام دهم درواقع تشویق شما به کنجکاوی بیشتر و آشنا شدن با موضوعات هیجان انگیز علمی بود.

نکته ی آخر درباره ی این سریال که حیف میشود اگر یادآوری نکنم موسیقی بدیع و فوق العاده ی این سریال هست.  موسیقی زیبای سریال DEVS  حاصل همکاری دو آهنگساز به نام های Ben Salisbury  و Geoff Barrow هست . این دو آهنگساز قبل از پروژه ی DEVS  در فیلم Annihilation    هم با این کارگردان همکاری داشته اند که در آن فیلم هم که درسال 2018 ساخته شده حاصل همکاری چیز فوق العاده ای از کار درآمده.


بررسی مینی سریال Devs به پایان رسید. منتظر نظراتتان درباره این سریال هستیم.