آپولو 11 چه داستانی برای گفتن دارد؟

ماموریت های آپولو از اولی گرفته تا آخری هر کدام داستان خودشان را دارند. این بار گزارش ما در مورد یکی از ماموریت های آپولو است.

میشل کالینز 50 سال پس از شرکت در یکی از ماموریت های آپولو اتفاقاتی را برایمان تعریف میکند. اتفاقات پشت پرده… با ما همراه باشید تا در این مورد بیشتر بدانید.


داستان تولد اورانوس و قمر هایش !!! راز های سیاره ی یخی بر ملا شد!!!


ماموریت آپولو خیلی سخت تر از آنچه به نظر می رسد…

بر اساس گفته های او ماموریت آپولو 11 جنگ سردی بود که تنها فضانوردان ناسا با آن رو در رو بودند. در روز 20 جولای 1969، نیل آرمسترانگ تبدیل به اولین انسانی شد که بر روی ماه راه رفت.

 در این ماموریت که با نام آپولو 11 شناخته می شود باز آلدرین هم بر روی ماه قدم برداشت. جالب این جاست که تنها لحظاتی پس از قدم برداشتن این دو انسان تمام دنیا از این واقعه با خبر شدند.

اما کسی نمیداند که این میشل کالینز بود که در سفینه، 21 ساعت تمام بر روی مدار ماه تنها بود. چرا که همکارانش آلدرین و آرمسترانگ مشغول انجام آزمایشات بر روی خاک ماه بودند.

کالینز در فضای ماورای زمین معلق بودند تا این ماموریت با موفقیت به اتمام برسد.

ماموریت آپولو

ماموریتی که با همکاری اتحاد جماهیر شوروی انجام می شد.

 این ماموریت در واقع قولی بود که رئیس جمهور وقت آمریکا، کندی ، داده بود. برای اینکه بالاخره بتواند در دهه ی 1960 پای بشر را به زمین باز کند.

میشل کالینز در مورد همین قول کندی برایمان گفته. او به راحتی از فرستادن بشر به فضا حرف میزد. و از موفقیت آمریکا در به فضا فرستادن انسان.

کندی رئیس جمهوری حامی بود.

میشل در ادامه گفته: وقتی برای اولین بار به آژانس هوا فضای آمریکا پیوستم و از اعضای آپولو شدم از کندی خیلی خوشم آمد. او بسیار متواضع و خارق العاده بود.

ما به راحتی روی او حساب می کردیم. می توانستیم به مردم امید بدهیم. و قول این را بدهیم که به زودیه زود این کار را خواهیم کرد. حمایت های کندی باعث می شد خودمان هم حس کنیم که بالاخره موفق می شویم.

اما نکته این جاست که کالینز هرگز فکر نمی کرد جنگ واقعی، کار سخت و ساعت های تمام نشدنیِ صبر برای بازگشت به روی زمین آنجا روی ماه باشد.

همکاری شوروی و آمریکا

او در ادامه گفته:« ما از همکاری اتحاد جماهیر شوروی و رقابت آنها با خودمان خبر داشتیم. اما این مسئله یک جورهایی گوشه های ذهنمان بود، نه جلوی چشممان».

«این مسئله موضوعی نبود که همیشه به آن فکر کنم. من خودم را مثل یک مسابقه دهنده نمی دیدم. برای من مسئله مشکلات آمریکا بود. مشکلات آمریکا در واقع مشکلات من بودند. و من در تلاش بودم مشکلات آمریکا را حل کنم.»

«هر چند در پس پرده ی ذهنم از حضور شوروی خبر داشتم، 99% از مغزم را آمریکا اشغال کرده بود».

از کالینز در مورد همکارانِ فضانوردانش سوال شد. او پاسخ داد که تنها پس از ماموریت آپولو 11 بود که توانست این دو را به خوبی بشناسد.

بر اساس گفته های او رابطه ی دوستی آنها خیلی نزدیک است. اما این نزدیکی در زمان ماموریت آپولو یا حتی کلاس های آمادگی پیش از آن به دست نیامد.

کالینز پس از ماموریت آپولو با نیل به مسافرت دور دنیا رفت.

آنجا بود که او را شناخت. چرا که قبل از ماموریت، تنها در دوره های آمادگی همدیگر را میدیدند. هر چه باشد 6 ماه برای داشتن رابطه ی نزدیک دوستانه خیلی کم است.

جدایی از اینها مسئولیت هر کدام در ماموریت آپولو این دو نفر را از هم جدا کرد. نیل و باز مشغول آماده سازی و آموزش برای کار بر سطح ماه بودند. و کالینز بر روی کارهای داخل سفینه ای تمرکز داشت. همین هم موجب شد این سه نفر مثل غریبه های آشنا باشند.

 منظور از غریبه بودن مدل بدش نیست. این سه همکار در کنار هم به خوبی کار میکردند. اما پس از کار مثل دوستان صمیمی گپ نمیزندند. هر کس به سراغ کار خودش می رفت.

حالا پس از گذشت پنجاهمین سال از سالروز ماموریت آپولو 11، این دو فضانورد هم چنان با هم دوستند. دوستی بسیار صمیمی تر از زمانی که در ماه بودند. شاید دوستی های زمینی فقط در زمین به ثمر می نشیند؛ مگر نه؟