زندگی در جوار ستاره زندگی بخش

حیات از چه زمانی آغاز شد؟ این بار مطلب را در مورد ستاره زندگی بخش سیاره زیبای مان شروع میکنم. خورشید ما ستاره ای معمولی نیست. بیشتر ستاره ها تراکمی به اندازه یک دهم خورشید داشته و البته هزاران برابر خورشید ما عمر می کنند. ناگفته نماند که این ستاره ها بیلیون ها سال قبل از خورشید شکل گرفته اند. این اطلاعات از نحوه شکل گیری ستاره ها از زمان بیگ بنگ تا به حال به دست آمده و اتفاقا خیلی هم قابل استناد است.

مطلب مرتبط:

کشف جدید دانشمندان، شکل نخستین گلی که بر روی زمین به وجود آمده مشخص شد

غروب خورشید در سیارات دیگر چگونه است؟!

حالا این سوال پیش میاید که حیات از چه زمانی آغاز شد؟ چرا زندگی ما در این کهشکان اینقدر دیر و اطراف ستاره متراکمی مانند خورشید شکل گرفت؟ اگر بخواهیم به زبان ریاضی داستان زندگی و تاریخچه اش را بررسی کنیم به این نتیجه می رسیم که زندگی باید خیلی زودتر از اینها و در اطراف ستاره ای کم تراکم تر از خورشید شکل می گرفت. پس چرا ما اینجاییم و چرا زندگی مان اینقدر دیر شروع به پیدایش کرده است؟

اشاره ای کوتاه به قانون کوپر نیک

برای پاسخ دادن به سوال حیات از چه زمانی آغاز شد؟ به قانون کوپرنیک اشاره میکنم. این قانون توسط نیکلاس کوپرنیک حدود نیم قرن پیش کشف شد و بر اساس آن ما برخلاف آنچه در گذشته تصور می کردیم، در مرکز فیزیکی کهشکان قرار نداریم. اگر این قانون عام را به جنبه های متفاوت علم نجوم شرح و بسط دهیم به دلایل روشنی برای سوال اول متن خواهیم رسید. یادتان که هست! سوال مان این بود که چرا زندگی خیلی زودتر از اینها در کنار ستاره کوتوله ای با عمر بیشتر و تراکم کمتر شکل نگرفت؟

پاسخی منطقی

بر اساس این قانون دو پاسخ منطقی به ذهنمان خواهد رسید. اول اینکه در ساختار ستاره های اولیه المان های سنگین تر که تشکیل زندگی به وجودشان بستگی دارد حضور نداشتند. برای مثال مواد سنگینی که بتواند سیاره هایی مانند زمین را شکل دهد در زمان های اولیه شکل گیری کهکشان وجود نداشت. علاوه بر این اکسیژن و کربنی که برای شکل گیری ارگانیسم های وابسته به آب لازم بود هم موجود نبود. دوم اینکه ستاره های کوتوله کم نور تر هستند. یعنی اگر هم سیاره ای مانند زمین در کنارشان شکل میگرفت باید خیلی به این ستاره ها نزدیک میبود تا از گرمایشان استفاده کند. در این صورت طوفان های خورشیدی اتمسفر سیاره را نابود کرده و سطح سیاره ها هم با اشعه یو وی ناشی از تابش این ستاره های کوتوله استریلیزه می شد.

هر چند این موضوع را هم نمی توان نادیده گرفت که ستاره های زیادی پیش از خورشید با مواد سنگین شکل گرفتند و نابود شدند. ستاره های کوتوله سفید بقایای داستان زندگی این دست ستارگان سنگین هستند. دقیقا به همین خاطر است که تصور تنها بودن مان در این کهکشان تا این اندازه سخت می شود. و در نهایت این موضوعات باز هم ما را به این سوالات می رساند که آیا ما واقعا تنها تمدن پیشرفته در کهکشان بوده ایم؟

جست و جو به دنبال رد پای زندگی در کهکشان های دیگر

یکی از راه های پاسخ دادن به این سوال گشتن دنبال رد پای زندگی در حوالی ستاره های پیر کهکشان راه شیری است. منظورم از رد پا، ردپای بیولوژیکی است. مثلا گاز اکسیژن یا متان در اتمسفر سیاره هایی که در کنار این ستاره های پیر قرار دارند. البته می توان از رد پای تکنولوژیکی هم برای یافتن علائم حیات استفاده کرد. مثلا امواج رادیویی یا لیزری یا حتی آلودگی صنعتی و نورهای ناشی از شهر ها!یکی دیگر از راه های پیدا کردن سرنخ های زندگی گشتن به دنبال نشانه های تمدنی اولیه است. مثلا نور فوق العاده ای که از فاصله کهکشانی قابل دریافت باشد.

مطلب مرتبط: آیا آدم فضایی ها متوجه نور و صدا از سیاره ی ما می شوند؟

رد پای زندگی در منظومه خودمان هم هست!

سومین و راحت ترین راه ممکن گشتن به دنبال این سرنخ ها در منظومه شمسی خودمان است. مثلا می توانیم به دنبال پکیج های تکنولوژیکی معلق در فضا باشیم که میلیون ها سال قبل در فضای میان ستاره ای جا گذاشته شده اند. کاوشگر پرزویرنس ناسا یکی از ابزاری است که می تواند این بقایا را در سطح مریخ پیدا کند. حتی می توانیم ماه را بررسی کنیم. ناگفته نماند که این قمر کلکسیونی از آثار باستانی است که روزی به سطحش برخورد کرده اند. همگی خیلی خوب می دانیم که این آثار روی سطح ماه دست نخورده می مانند. آنهم به این خاطر که ماه اتمسفری ندارد که هنگام ورود به سیاره بقایا را به اتش بکشد. جدایی از این فعالیت جغرافیایی در این سیاره نیست که پس از برخورد موجب دست خوردگی بقایا شود.

مطلب پیشنهادی: در کدام کهکشان احتمال وجود حیات هوشمند بیشتر است!

خلاصه کنم! باید از هر راهی که شده احتمال زندگی پیش از خودمان را بررسی کنیم تا هر چه می توانیم از این تمدن ها یاد بگیریم.

از هومر چه می توان یاد گرفت؟

فرهنگ یونان باستان که توسط نویسنده مطرح یونانی هومر در کتاب ایلیاد و ادیسه به تصویر کشده شده بر مهمان نوازی تمرکز ویژه ای داشته. تا جایی که زئوس خدای یونانی نقش نگهبان و محافظ مهمانان غریبه را دارد. زئوس با نام زینیوس هم شناخته می شود و نمادی از مهربانی و مهمان نوازی است.

این مهمان نوازی سنتی در یونانیان تنها در حد رسم و رسوم نبود. بلکه به آنان کمک میکرد چیزهای جدیدی از مهمانانی که پا به در خانه شان می گذاشتند و از راه دوری می آمدند یاد بگیرند. این روزها چنین مدلی از کسب اطلاعات خیلی قدیمی شده. آنهم به این خاطر که می توان اطلاعات بروز شده را از اینترنت دریافت کرد. اما نباید این نکته را نادیده گرفت که اطلاعات ما در خصوص مسائل بین کهکشانی و میان ستاره ای خیلی محدود است. پس در این مورد راهی نداریم جز این که به روش یونانیان قدیم رفتار کنیم!

مرتبط: ناسا امواج رادیویی مرموزی از اعماق کهکشان کشف کرده. منبع این امواج رادیویی چیست؟ 

آغوشی گرم برای بازدید کنندگان فضایی

 بر اساس قائده خدای یونانی زئوس باید از مهمانان مان با آغوش باز پذیرایی کنیم. یعنی میزبان خوبی برای بازدید کنندگان فضایی مان باشیم.حتی اگر به همان روش قدیم با ابزار جنگی و بدون هوش آنچنانی باشند. نکته این جاست که تمدن تکنولوژیکی ما می تواند از چنین برخورد هایی اطلاعات زیادی کسب کرده و پیشرفت کند. هر چه باشد همگی اهل یک کهشکانیم و می توانیم به عنوان همسایه اطلاعات زیادی را با یکدیگر به اشتراک بگذاریم.

خاطره ای از مزایای مهمان نواز بودن…

بگذارید خاطره ای از این رویداد برایتان بگویم. در یکی از شب های سرد زمستان غریبه ای را دیدم که جلوی در خانه ام ایستاده. منم مثل هر کس دیگری اول نام و نشانس را پرسیدم. در نهایت کاشف به عمل آمد که او نزدیک به پنجاه سال پیش در همین خانه زندگی می کرده است. او را به حیاط پشتی راهنمایی کردم. او با اولین نگاه سنگ قبر گربه شان را که پدرش سال ها پیش در آنجا دفنش کرده بود نشانم داد. نام گربه هم روی سنگ قبر حک شده بود.

بازدیدکنندگان فضایی مان چه خاطره ای با خودشان دارند؟

کهکشان ما هم ممکن است سال ها قبل با مهمانانی این چنینی رو به رو شده باشد. برای پیدا کردن این مهمانان باید آسمان ها را خیلی خوب زیر نظر بگیریم و هر چیز ناشناخته ای که از منظومه مان میگذرد را بررسی کنیم. البته پروژه ای با نام “گالیله” راه اندازی شده و هدفش هم دقیقا همین است. یعنی بررسی هر جسم بین ستاره غیر معمولی که از کنار سیاره عزیزمان میگذرد.

اگر بازدید کنندگانی پیدا کردیم می توانیم از آنها در مورد تاریخ شکل گیری زندگی در سیاه مان بپرسیم. و با اینکار معنای جدیدی به دوستی و زندگی بین کهکشانی ببخشیم. زئوسی شدن ما نکته کلیدی در دست یابی به دانش بیشتر و بهتر از فضای میان ستاره ای است. درست همان طور که منجر به عمیق تر شدن فرهنگ یونان شد، روزی موجب پیشرفت و درک عمیق تر ما از کهکشان هم خواهد شد.

در ادامه بخوانید: چرا دید ما به فضا محدود است؟