بررسی قسمت پنجم سریال ارباب حلقه ها | پیش به سوی سرزمین میانه 

با بررسی قسمت پنجم سریال ارباب حلقه ها the Lord of the rings: the Rings of Power در خدمت شما هستیم. با مجله وارونه همراه باشید تا چیزهایی را برای شما بازگو و بررسی کنم که حین تماشای سریال به آنها دقت نکرده اید.

شما می توانید با کلیک کردن بر روی بررسی قسمتی سریال ارباب حلقه ها بررسی قسمت های دیگر را بخوانید.

بررسی قسمت پنجم ارباب حلقه ها : حلقه های قدرت

قسمت پنجم پارتینگز / Partings

• تاریخ انتشار: 23 سپتامبر 2022 (جمعه 1 مهر 1401)
• مدت زمان: 1 ساعت و 12 دقیقه
• امتیاز کنونی (IMDb) : 6/7 از 10

این اپیزود تا حدودی در جهت رفع یکی از دیگر نقاط ضعف چهار قسمت اول، یعنی اتکای بیش از حد سریال به سطحی از آشنایی با آثار تالکین (یا حداقل، با فیلم های پیتر جکسون.) قدم برمیدارد. و علاوه بر آن به سوال های زیادی پاسخ می دهد. از جمله سوالاتی مانند “غریبه کیست؟” یا “آیا هالبراند صاحب یکی از  حلقه ها در آینده است؟” یا “هالبرلند خود سائورون است یا خیر؟” 

پیشنهاد می کنم در ادامه بخوانید: نقد و بررسی سریال خاندان اژدها House of the Dragon 

با بررسی قسمت پنجم سریال ارباب حلقه ها همراه من باشید

گالادریل از دیدگاهی دیگر

گالادریل پس از گذشت چند اپیزود، اکنون فرصتی برای مقابله با برخی از درگیری‌ های درونی پیدا کرده است. هالبراند سخن های او را در مورد مبارزه با سائورون زیر سوال می برد و به گالادریل می گوید که او قثط تشنه انتقام است. اما در مقابل ما دفاع گالادریل از خود را می بینیم. و متوجه می شویم که الروند و گیل گالاد (شاه والا) در واقع شباهت زیادی بین دشمن و او دیده اند.

علاوه بر احساسات درونی گالادریل، در قسمت پنجم شاهد مبارزه بی نظیر و مهارت او در رزم هستیم. حرکات او حین مبارزه به قدری بی نظیر است که بیصبرانه منتظریم تا هنرنمایی او در میدان نبرد را ببینیم.

کوه نابودی

یکی از ریز ترین و البته مهم ترین نکاتی که خیلی از تماشاگران حین تماشای قسمت پنجم متوجه آن نشدند، حضور کوه نابودی بر روی نقشه در سرزمین نومنور بود. ملکه و گالادریل از هالبراند خواستند تا مسیر حرکت ماموران سائورون را به آنها نشان دهد. هالبراند هم مسیر حرکت آنها را به سمت برجی نشان می دهد که وان درین و هم روستاییان او در قسمت چهارم در آن پناه گرفتند. زمانی که نقشه را در صفحه می بینیم، کمی بالاتر از مسیر حرکت اورک ها، کوه نابودی قابل مشاهده است.

کوه نابودی فوران می کند

همانطور که همه ما می دانیم، کوه نابودی همان جایی است که سائورون حلقه قدرت خود را در آن ساخت. و برای اولین بار ما آن را در ابتدای فیلم ارباب حلقه ها دیده بودیم. مگر می شود یک لوتر کوه نابودی را فراموش کند؟ به هیچ عنوان، زیرا این کوه از اهمیت زیادی در مجموعه ارباب حلقه ها برخوردار است. چون توسط خود ملکور مورگوث درست شده است. و اکنون که مورگوث سرنگون شده، قرار است تا سائورون به همراه سربازان خود برای دوباره به قدرت رسیدن تاریکی، از کوه نابودی استفاده کند.

همانطور که در فیلم های ارباب حلقه ها دیدیم، منطقه موردور یک منطقه تاریک و پر از خاکستر و دود بود که زندگی در آن معنایی نداشت. و از طرفی دیگر، کوه نابودی، یک آتشفشان فعال بود که مدام از آن مواد مذاب بیرون می آمد. به بیانی دیگر، دلیل نابودی منطقه موردور و اینکه چگونه تبدیل به چیزی شد که در فیلم های ارباب حلقه ها دیدیم، به دلیل فوران آشتفشان از کوه نابودی بوده است.

در دنیای تالکین، آتش و جادو رابطه مستقیم دارند. و همانطور که می دانید، اکثر مواقع برای ساختن یک شیء جادویی از آتش استفاده می کنند. بنابراین لازم است بدانید، مواد مذابی که از این کوه بیرون می آید، بهترین چیز برای ساختن (و حتی نابودی) حلقه قدرت بود. و به همین دلیل بود که سائورون، کوه نابودی را برای ساخت حلقه قدرت انتخاب کرد.

علاوه بر حلقه قدرت، آتش کوه نور اشیاء جادویی دیگری را نیز می تواند نابود کند. مثل سنگ پالانتریل که در قسمت چهارم دیدیم. وقتی از اهمیت کوه نابودی صحبت می کنیم، دقیقا منظورمان همچین چیزی است.

تونل آماده است!

در قسمت پنجم سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت متوجه شدیم که هدف از کندن تونل ها فقط برای پیدا کردن شمشیر سائورون نبوده است. این از آنجایی در می یابیم که یک اورک به پیش ادار می آید و به او می گوید که کار حفر تونل ها تمام شده است. بمب! پس قصد داشتند به مقصدی برسند و حالا به مکان مورد نظر رسیده اند. اما این مقصد کجاست؟

ادار در جواب اورک گفت: “ای کاش می توانستی، خورشید را آن طور که من حس می کنم، احساس کنی.” او در ادامه صحبت های خود به این مسئله اشاره می کند که به زودی دیگر نمی توان خورشید را احساس کرد. بنابراین در می یابیم که کندن تونل ها یک ارتباطی با تاریکی دارد. اما چگونه؟

یکی از تئوری هایی که بین طرفداران این مجموعه وجود دارد، این است که این تونل ها به درون کوه نابودی راه پیدا می کنند. فلش بک: به یاد دارید که تنها راه ارتباطی با کوه نابودی در فیلم های ارباب حلقه ها، تونل ها بودند؟ این دلیلی است که این دسته از طرفداران برای تئوری خود بیان می کنند.

مرتبط: بهترین فیلم های ترسناک | وحشت و دلهره را با تمام وجود حس کنید! 

شمشیر بر روی دیوار قلعه

در طول قسمت پنجم، تیو قضیه شمشیر را به آروندیر می گوید و آن را به او می دهد. آروندیر ادعا می کند که این شمشیر را جایی دیده است. با کنار زدن خزه های روی دیوار قلعه، شمشیر (کامل و شکسته نشده) و کلاه خود سائورون روی سنگ های قلعه حکاکی شده است. بنابراین آنها متوجه می شوند قلعه ای که الف ها برای سال های طولانی از آن به عنوان یک پایگاه استفاده کرده اند، در زمان های دور محل اقامت سرباز های سائورون بوده است.

همانطور که گفتم، روی دیوار قلعه کلاه خود سائورون را در حالی می بینیم که شمشیر خود را در شکم یک انسان فرو کرده است. به نظر شما این انسان چه کسی است؟ یکی از گزینه های احتمالی “پادشاه انسان ها” است. چون با توجه به گوش های او، امکان ندارد که آن جسد متعلق به یک الف باشد و چون قد کوتاه و شکم برآمده ندارد دورف هم نیست. بنابراین تنها گزینه باقی مانده انسان ها هستند. و نی توان این گونه تصور کرد که سائورون برای به قدرت رسیدن خود، پادشاه انسان ها را کشته است، تا بتواند به راحت ترین نحو ممکن انسان های آن ناحیه را مجبور کنند که به او خدمت کنند.

بران وین، رهبری مقتدر

مردم سرزمین های جنوبی به شدت نیازمند یک رهبر و راهنما هستند. در این بین، به نظر می رسد که برونوین (با بازی نازنین بنیادی) رهبری آنها را به عهده گرفته است. زیرا این پیشنهاد او بود که خانه خود را ترک کنند. اما موقعیت رهبری آروندیر منطقی‌ تر به نظر می رسد. زیرا او تجربه نظامی دارد.

اما با این حال نیمی از جمعیت به جای رهبری از آروندیر یا بران وین، به دنبال بارمَن قدیمی می‌ روند تا به اورک‌ها خدمت کنند. در حالی که بقیه به نظر می‌ رسند که منتظرند آروندیر و برانوین تصمیم بگیرند که چه کار کنند. ما می دانیم که پادشاهشان (هالبراند)، آنها را رها کرده است. اما در این وضعیت حساس چه کسی می تواند به خوبی آنها را رهبری کند تا بتوانند برای دفاع از خود با اورک ها بجنگند؟ چه کسی بهتر از بران وین (با ایفای نقش نازنین بنیادی).

از دست ندهید: بهترین فیلم های نازنین بنیادی ؛ بازیگر ایرانی مشهور هالیوود 

شمشیر، یک کلید است

زمانی که آروندیر ماجرای شمشیر را با وان درین در میان می گذارد. وان درین از او می پرسد که این چیست؟ و آروندیر پاسخ می دهد که این یک کلید است. اما کلید کجا؟ آروندیر در پاسخ این سوال، تصمیم ادار برای ساخت یک خانه جدید برای اورک ها را بازگو کرد.

الان چند سر نخ داریم که با کمی دقت ارتباط آنها با یکدریگر را متوجه می شویم: یک خانه جدید برای اورک ها. شمشیری که حکم کلید را دارد. و آدار که به دنبال یافتن این شمشیر است. از طرف دیگه، می دانیم خانه اورک ها جایی است که خورشید در آن وجود نداشته باشد (آدار هم کمی قبل تر به خاموش شدن خورشید اشاره کرده بود). بنابراین برای ساختن خانه جدید برای اورک ها باید اول کوه نابودی فروان کند تا خورشید را خاموش شود. و کلیدی که برای این کار لازم است چیزی نیست جز شمشیری که اکنون نزد آروندیر محفوظ است. اما چگونه؟ مثل اینکه باید منتظر اپیزود های بعدی باشیم.

هدف آدار

اما همین که تا کنون از ماموریت آدار مطلع شدیم، نکته خوبی است. اکنون می دانیم که او می خواهد به کوه نابودی برسد و با استفاده از شمشیر آن را فعال کند. سپس برای اوروک های خود خانه ای جدید بسازد که در آن خورشید وجود ندارد. بمب!

همانطور که در تریلر این مجموعه دیده بودیم، گالادریل گویا در یک میدان مبارزه است (چون لباس رزم بر تن و شمشیر به دست دارد) و همه جا را خاکستر و آتش فرا گرفته. گویا چیزی منفجر شده است. احتمال دارد که این صحنه، لحظه فراوان کوه نابودی باشد که در این فصل به تصویر کشیده شده است.

آدار، سائورون نیست

در قسمت پنجم سریال the Lord of the rings: the Rings of Power آن دسته از روستاییان که تصمیم گرفتند به آدار بپیوندند، گمان می کردند که آدار، خود سائورون است. اما آدار پس از اینکه او را سائورون خطاب می کنند، به شدت عصبانی شد. دلیل عصبانیت آدار را می دانید؟ او به این دلیل عصبانی شد که در سرزمین های تحت حکومت سائورون، هیچکس حق ندارد که او را به اسم صدا کند. و همه باید از القابی مانند ارباب، پادشاه و… استفاده کنند. اینجا احترام حرف اول را می زند!

همچنین بخوانید: بهترین فیلم‌ های ترسناک با موضوع آدم فضایی‌ ها که میخکوب‌تان می‌ کنند! 

دیگر خادمان سائورن

در اپیزود پنجم با تعداد دیگری از خادمان سائورون آشنا شدیم. دوئلر و زیر دستانش باید لباس هایی شبیه فقه های مذهبی برای اولین بار در این فصل وارد صحنه می شوند. درست است که اطلاعات زیادی در مورد آنها نداریم و یک صحنه خیلی کوتاه از آنها در طول این قسمت نمایش داده شد. اما حداقل مطمئن هستیم که الف نیستند، چرا که گوش های آنها نوک تیز نیست. و از آنجایی که جثه کوچک و خپلی ندارند، دورف هم نیستند.

آنها نقشه ای را در دست دارند که دقیقا همان صورت فلکی روی آن کشیده شده است که مرد غریبه آن را می کشید. بنابراین نتیجه می گیریم که آنها به دنبال مرد غریبه می گردند و از آمدن او مطلع بودند. از طرفی دیگر، در کتاب پیشگویی هارفوت ها، سقوط شهاب سنگ ها را پیش بینی شده بود. پس بنابراین دور از انتظار نیست که دوئلر و زیر دستانش نیز از آمدن مرد غریبه باخبر باشند. از نگاه خشمگین و اخم روی صورت دوئلر به خوبی می توان متوجه شد که آنها مرد غریبه را به عنوان یک تهدید می دانند.

از مرد غریبه چه می خواهند؟

اما آنها از مرد غریبه چه می خواهند؟ یکی از احتمالاتی که وجود دارد این است که این افراد از فرقه‌ای هستند که ملکور را به جای خدا می پرستند. الان به شما توضیح می دهم ماجرا از چه قرار است. در زمان عصر اول، ملکور در ابتدا خود را به عنوان یک پیامبر معرفی کرد و حکومت خود را در بخش هایی از سرزمین میانه آغاز کرد. پس از آن، رفته رفته برای خود یک مذهب تشکیل داد و یک سری معابدی را ساخت. او اورک ها و تعدادی از ساکنین را مجبور کرد تا ملکور را به عنوان خدا بپرستند. بنابراین احتمال این وجود دارد که دوئلر و زیردستانش هم پیروان همین فرقه باشند. که اکنون پس از نابودی ملکور، سائورون را به عنوان خدای خود قبول دارند.

هویت مرد غریبه؛ همچنان یک معماست

ما هنوز نمی دانیم که مرد غریبه کیست. اما در این قسمت، با چیزهای جدیدی که از او می فهمیم، راحت تر می توانیم هویت او را حدس بزنیم. اگر تازه شروع به تماشای این مجموعه کرده اید و در دنیای تالکین تازه کار هستید. باید به شما بگویم که مسئله سر این است که “او شخصیت خوب است یا بد؟”

برای کسانی که با برخی از شخصیت‌ های تالکین، تا حدودی آشناییت دارند، باید بگویم که هنوز نمی توانیم بگوییم که غریبه قطعا سائورون است. زیرا شباهت های کمی در او و سائورون وجود دارد. از طرفی دیگر، گاندالف محتمل‌ ترین نامزد است. با توجه به صحنه هایی که در قسمت پنجم از مرد غریبه دیدیم، ممکن است که او سارومان باشد. زیرا گندالف همیشه بیشتر با آتش کار می کرد تا با یخ. همچنین در فیلم های ارباب حاقه ها دیدیم که این سارومان بود که هوای برفی را در مقابل یاران حلقه در کوه کارادراس برپا کرد. از طرفی دیگر سارومان قبل از اینکه به تاریکی کشیده شود، فرد خوبی بود که قلبی پاک داشت. اما به دلیل آشنایی این جادوگر با هابیت‌ های کوچک ماجراجو، احتمال گندالف، همچنان بهترین گزینه است.

مرتبط: ارباب حلقه ها : چرا برخلاف بیلبو، گالوم بدون حلقه پیر نشد؟ 

Stranger جادو می کند

همانطور که می دانید، تئوری های زیادی از اینکه “مرد غریبه کیست” وجود دارد. از احتمال اینکه او سائورون باشد گرفته تا گاندولف. اما در قسمت پنجم دیدیم که مرد غریبه برای دفاع از نوری و دوستش، از قدرت خود در برابر سه گرگ استفاده کرد. اقدام او بسیار به جا و موثر بود. اما پس از استفاده از جادو دست او به شکل عجیبی دچار کوفتگی و حتی کبودی شد.

مرد غریبه که از آسیب دیدن دست خود تعجب کرده بود، رفتارهای عجیبی از خود نشان داد. درست مثل قدرتی که اولین بار است در یک بدن فانی قرار دارد و از زخم شدن دست خود تعجب می کند. چرا که با بدن یک موجود فانی آشنا نیست. از طرفی دیگر، در ابتدای قسمت پنجم دیدیم که حین صحبت با نوری از شنیدن کلمه مرگ یا مردن تعجب کرد. گویی اولین بار است که این کلمات را می شنود و با معنای آنها کوچکترین آشناییتی ندارد.

او برای درمان کردن دست خود، آن را درون چشمه آب کوچکی قرار داد. سپس به زبان الف ها کلمات خاصی به معنای “نور” و “از نو درست شدن” را مدام تکرار کرد. در ادامه دیدیم که دست او منجمد شد و همین باعث شد که احتمال اینکه او گاندولف باشد کمی افزایش پیدا کند. چرا که این جادو شبیه به کارهایی بود که گاندولف در سری فیلم های the Lord of the Rings انجام می داد. علاوه بر آن، می دانیم گاندولف همیشه حین جادو کردن از عصا استفاده می کرد. و ممکن ست دلیل آن همین اتفاق باشد: برای اینکه با جادو به بدن خود آسیب نزند. اما در حال حاضر تمامی این ها فقط حدس و گمان هستند. بنابراین باید تا پخش اپیزود های بعدی صبر کنیم.

مرد غریبه؛ گاندولف است؟

از طرف دیگر این احتمال وجود دارد که مرد غریبه یک مایار (خادمان خدایان) باشد که از طرف خدایان به سرزمین میانه فرستاده شده است. به زبان ساده تر در واقع مایار ها فرشته هایی هستند که از آنها می توان سائورون را مثال زد. همانطور که می دانید در داستان های عصر اول، در دوره حکومت ملکور بر سرزمین های میانه، خدایان بر علیه او قیام کردند. که همین واقعه باعث نابودی کامل بخشی از سرزمین میانه شد. پس از آن خدایان تصمیم می گیرند که به جای دخالت مستقیم، از مایار ها کمک بگیرند. که گاندولف هم یکی از پنج مایاری بود که توسط خدایان به سرزمین میانه فرستاده شدند. و تا اینجا می دانیم که مرد غریبه یکی از این جادوگران است. حال ممکن است خود گاندولف باشد یا هرکدام از چهار مایار دیگر.

اما احتمال اینکه گاندولف باشد بیشتر است. می پرسید چرا؟ با من همراه باشید. همانطور که در مطلب بررسی های قبلی به شما گفتم، ممکن است مرد غریبه همان گاندولف باشد چون رابطه خوبی با هارفوت ها دارد. اما در اپیزود پنجم این احتمال قوی تر شد. چون حین صحبت نوری با مرد غریبه، مسیر کوچ را از مناطقی نام می برد که در نزدیکی شایر قرار دارند.

حالا بیایید چند واقعه را کنار هم بگذاریم و یک نتیجه بگیریم! می دانیم که خدایان از ظهور تاریکی آگاه هستند. و اگر مرد غریبه را یک مایار در نظر بگیریم که از طرف خدایان و برای مبارزه با تاریکی فرستاده شده است. می توان نتیجه گرفت که این می تواند همان تهدیدی باشد که دوئلر از آن هراس دارد. و به همین دلیل به دنبال پیدا کردن مرد غریبه هستند. تا یک وقت این جادوگر مانع موفقیت سائورون نباشد و در کارهای او دخالت نکند.

دیگر تئوری ها از هویت Stranger

آلاتار و پالاندو، ایستاری‌ های آبی‌ از مایاهای اورومه بودند. و خوب می‌ دانیم که یکی از القاب اورومه، تائورون است به معنای خداوندگار جنگل‌ ها. همچنین می دانیم بین تمام ایستاری‌ ها، فقط آلاتار و پالاندو بودن که در دوران دوم -زمان کنونی سریال- به سرزمین میانه آمدند. در حالی گاندولف و سارومان و راداگاست دوران سوم آمدند.

همچنین، استفاده از نیروی طبیعت برای شفای زخم را در نظر بگیریم. می توان حدس زد که غریبه به احتمال زیاد یا آلاتار هست یا پالاندو. نظر شما چیست؟ در بخش کامنت ها برای ما بنویسید.

از دست ندهید: بررسی تیتراژ سریال ارباب حلقه ها | روایت خلقت سرزمین میانه تا ساخت حلقه ها 

الف ها در معرض نابودی

در قسمت پنجم متوجه شدیم که نور والار در وجود الف ها در حال نابودی است. اما این نور چیست؟ نور والار، نوری است که از خدایان سرچشمه می گیرد و جاودانگی و رویین تن بودن الف ها را تضمین می کند. بنابراین پس از نابودی این نور الف ها دیگر نامیرا نیستند و به ارواحی سرگردان تبدیل می شوند. اوه چه بد!

از دست دادن نور والار! برایتان آشنا نیست؟ درسته. در فیلم های ارباب حلقه ها قبلا با آن آشنا شده ایم. زمانی که دختر الروند (که یک الف بود) به آراگورن دلباخت و قصد داشت تا با او ازدواج کند. اما در این بین، الروند از دخترش تقاضا داشت تا این کار را نکند. چرا که پس از ازدواج، نور والار در وجود خود را از دست می داد. به این گناه که عاشق یک موجود فانی شده بود.

در اپیزود این هفته، گیل گالاد با الروند گفت که نور درخت سرزمین الف ها که نور والار را دارا بود، در حال نابودی است. که می دانیم دلیل این اتفاق، این است که سائورون دارد قدرتمند تر از دیروز می شود. اما گیل گالاد برای این بحران چه تدبیری دارد؟ او به دنبال به دست آوردن یک کانسنگ قدرتمند به نام میتریل است که در بررسی قسمت چهارم از ارزش آن برای شما صحبت کردم.

پایبندی به سوگند یا مرگ؟

در این قسمت با وقایعی روبه‌رو می شویم که باعث می شود دلایل هرکدام از کارهایی که در آینده انجام می دهند، مشخص می شود. این امر به ویژه در خط داستانی الروند و دورین صدق می کند. الروند برای اولین بار در این مجموعه با تضاد درونی واقعی روبرو می شود. دوراهی او در مورد اینکه آیا سوگندش را به دیرین به خاطر مردمش بشکند یا نه، بینشی واقعی از شخصیت او را به ما نشان می دهد.

اگرچه این معضل به راحتی حل می شود. زیرا برخلاف تقریباً هر شخصیت تلویزیونی دیگری که تا به حال به تصویر کشیده شده است، الروند کار معقولی را انجام می دهد و در مورد آن با دورین صحبت می کند. رابطه الروند و دورین با ترکیبی از عشق، محبت و شوخ طبعی، یکی از دوستی های کلیدی است که سریال آن را به خوبی به تصویر می کشد. بنابراین دیدن آن‌ها در کنار هم با وجود مشکلات مختلف، آرامش بخش است.

میتریل چگونه تشکیل شد؟

در اپیزود پنجم گیل گالاد طریقه تشکیل میتریل را این گونه روایت می کند که یک زمانی یکی از سنگ های سیلماریل درون یک درخت قرار داشت. و این دقیقا همان چیزی است که در کتاب به آن اشاره نشده است. در عوض، در کتاب ها علت ارزشمندی این سنگ ها توانایی آنها در نگهداری نور والار بود. که این نور از همان دو درختی گرفته شده بود که در سرزمین خدایان قرار داشت.

اما در قسمت پنجم گیل گالاد این گونه تعریف می کند که یک الف برای مراقبت کردن از این سنگ، نور خود را به یک درخت انتقال می دهد. و از طرفی دیگر، تاریکی و پلیدی برای به دست آوردن این سنگ، آتش خود را به همان درخت انتقال می دهد. در این حین، و با برخورد صاعقه با درخت و سنگ سیلماریل، باعث به وجود آمدن فلز میتریل شد. این هم یک تفاوت دیگر با منبع اقتباسی.

تغییر خط داستانی سریال

همانطور که کمی پیش تر گفتم، سازندگان سریال با تغییر دادن رویه تولید میتریل به نظر می رسد، قصد دارند که دلیل و انگیزه ساخته شدن حلقه ها را به گونه دیگری روایت کنند. زیرا در کتاب، طمع قدرت در انسان ها باعث تولید حلقه ها شد. اما گویا دوست دارند در سریال، ساخته شدن حلقه ها و ناپدید شدن نور والار را به هم دیگر ربط بدهند. این گونه که الف ها برای جلوگیری از نابود شدن نسل خود، حلقه های خود را بسازند. و ادامه ماجرا…

بنابراین می توان انتظار داشت که از بزرگترین تفاوت های دنیای تالکین و سریال، تفاوت در مواردی همچون، طمع قدرت و تکبر و… می باشد.

پیش به سوی سرزمین میانه

در نومه نور شاهد اختلاف نظر هایی هستیم که بین ملکه میریل و فارازن وجود دارد. ملکه ای که عزم سفر به سرزمین میانه را دارد و فارزون که نقشه های دیگری در سر خود می پروراند. زمانی که پسر فارازون تلاش می کرد تا او را از اعزام نیرو به سرزمین میانه منصرف کند، فارازون حرفایی زد که همه ما را به فکر فرو برد.

گویا او قصد دارد تا به ظاهر با ملکه همکاری کند و همه چیز را این گونه نشان دهد که قصد دارند تا به سرزمین میانه کمک کند. اما در اصل او می خواهد پادشاه سرزمین میانه را به گونه ای مدیون خود بکند و از او باج بگیرد. فارازون هرچه بیشتر صحبت می کند، بیشتر مطمئن می شویم که فقط و فقط به دنبال به دست آوردن قدرت است. نه کمک کردن به مردم سرزمین میانه. امان از طمع قدرت که در سراسر مجموعه ارباب حلقه ها شاهد آن هستیم.

او همچنین در جواب پسر خود گفت: “زمانی که ما پادشاهی سرزمین جنوبی را به دست بگیریم. آن وقت الف ها از ما دستور می گیرند.” اما اینجا یک اشتباه وجود دارد. اینکه سرزمین های جنوبی چیز با ارزشی ندارند که بتوان با استفاده از آن به قدرتی رسید که فارازون از آن صحبت می کند. آیا در سرزمین های جنوبی چیزی است که ما از آن بیخبر هستیم؟

مخالفت های خانوادگی

در این قسمت کمی بیشتر با صدراعظم Pharazôn آشنا می شویم؛ اما نه خیلی. ولی به قدری هست که بتوانیم به راحتی شخصیت آن را تصور کنیم. تا اینجای کار، نقشه او حتی با وجود موسیقی شوم در پس‌ زمینه، خیلی شیطانی به نظر نمی‌ رسد. در واقع او موافق کمک به سرزمین‌ های جنوبی و بازگرداندن هالبراند است. تا بتوانند مسیرهای تجاری و غیره را بین نومه نور و سرزمین های جنوبی ایجاد کند. که کاملاً معقول هم هست. با توجه به اینکه نمایش به وضوح او را به عنوان یک صدراعظم شیطانی معرفی می‌ کند. اما می‌ توان او را به عنوان یک حاکم بالقوه آینده نگر تصور کرد. تعجب نکنید! به هر حال این هم نظر برخی از لوتر هاست.

در این بین، پسر فارازون و دختر الندیل از اقدامات پدران خود ناراضی هستند. می دانیم که دختر الندیل مادر و یک برادر خود را در دریا از دست داده است. بنابراین دوست ندارد که پدر و برادرش به این سفر بروند.

بنابراین پسر فارازون اقدام به سوزاندن کشتی های اعزامی به سرزمین میانه می کند. اما با مواجه شدن با ایزیلدور، خوشبختانه فقط موفق می شود دو کشتی را منفجر کند. ولی نمی تواند با این کار آنها را از رفتن منصرف کند. و در نهایت به جای پنج کشتی، با سه کشتی به سرزمین میانه می روند. کار بزرگی انجام نداد. فقط صدمه الکی زد!

Nampat به چه معناست

در صحنه های پایانی اپیزود پنجم، اورک هایی که به سمت قلعه حرکت می کنند تا به انسان ها حمله کنند، مدام یک کلمه را تکرار می کنند: Nampat. اما ممکن است برایتان سوال شده باشد که این کلمه به چه معناست؟ در واقع این لغت از دو قسمت تشکیل شده است. یک قسمت Nam که در زبان اورک ها به معنای حکم، دادرسی یا قضاوت کردن است. قسمت بعدی، یعنی Pata یه معنای در جریان بودن، روند یا جاری می باشد. بنابراین در کل، معنای کلمه Nampat می شود حکم جاری کردن. در واقع این کلمه در میان اورک ها اصطلاحی است که استعاره‌ای است از دستور مرگ یا کشتار. دقیقا همان چیزی که اورک ها برای اجرای آن به سمت قلعه می روند.

ممنون که تا انتهای این مطلب هم با من همراه بودید. امیدوارم از بررسی قسمت پنجم سریال ارباب حلقه ها لذت برده باشید. با بررسی بقیه قسمت های این سریال محبوب و جذاب با مجله وارونه همراه باشید.

در ادامه بخوانید » بررسی قسمت ششم سریال ارباب حلقه ها