در این مطلب با مجله وارونه همراه باشید تا حقایقی از فصل اول سریال خاندان اژدها (House of the Dragon) را برای شما بازگو کنم. شما می توانید با کلیک کردن بر روی بررسی قسمتی سریال خاندان اژدها بررسی قسمت های این سریال را بخوانید.

فصل اول سریال خاندان اژدها

با به پایان رسیدن فصل اول سریال خاندان اژدها در این مطلب قصد داریم تا به بررسی فکت هایی در مورد این سریال بپردازیم. مثل همیشه با مجله وارونه همراه باشید:

در ادامه بخوانید» هرآنچه از فصل دوم سریال خاندان اژدها می دانیم | بررسی تریلر + اطلاعات تکمیلی و زمان پخش

ماجرای نفرین قلعه‌ی هارن هال

این لیست را با ماجرای نفرین هارن هال آغاز می کنیم. حتما برای شما سوال پیش آمده که ماجرای این نفرین چیست؟ با من همراه باشید تا به تاریخچه این قلعه بپردازیم. و علت اینکه چرا به او لقب نفرین شده می دهند را بیابیم.

زمانی که هاروین، موفق به تسلط بر سرزمین رودخانه با شکست مردان طوفان زاده شد. پس از آن نوه او هارن سیاه، عمر خود را صرف ساخت قلعه ای با شکوه به نام هارن هال کرد. وضعیت اینگونه ادامه داشت تا اگان فاتح از سر رسید. او با استفاده از نارضایتی لرد های رودخانه، طومار هارن و خاندان هور را در هم پیچید. پس از آن لرد کوئنتن کوهریس، (که پیش تر فرمانده نظامی در دراگون استون بود.) دختر لرد ادمین تالی را اختیار کرد. و به عنوان ارباب هرن هال ویران شده و سرزمین های بزرگش منصوب گشت.

مرتبط: بررسی تیتراژ سریال خاندان اژدها | تمامی خاندان ها اینجا حضور دارند! 


لرد گورگون؛ دومین ارباب هارن هال

لرد گورگون، دومین و آخرین ارباب هارن هال از خاندان کوهریس، نوه لرد کوئنتن بود. او به دلیل بُلهوسی‌اش بدنام بود. و با لقب مهمان نیز شناخته می‌ شد. زیرا عادت داشت در همه عروسی های قلمرو حاضر شود. و از حق اربابی خود برای تصاحب عروس در نخستین شب، سوء استفاده کند. جای تعجب نداشت که پدر یکی از این دختران که لرد گورگون عفتش را لکه دار کرده بود، یکی از دروازه ها را برای هارن سرخ و دسته شورشیان باز کرد. آنها حتی گورگون را پیش از مرگ اخته کردند. در سال های پس از آن، هارن هال شهرتی به عنوان یک مکان نفرین شده بدست آورد. زیرا بسیاری از خاندان هایی که بر آن حکم راندند دچار سرنوشت شوم شدند. که در ادامه با جزئیات به آنها خواهیم پرداخت.


خاندان هارووی

لرد لوکاس هارووی در دوران سلطنت اینیس اول و بعد از مرگ گورگون کوهریس، حاکم هارن هال شد. او شاهد ازدواج دخترش الیس با میگار بود. الیس یکی از ملکه های میگار شد. لوکاش هم به عنوان دست پادشاه منصوب گشت. تا اینکه میگار آنها و کل دودمانش را به قتل رساند.


خاندان تاورز

میگار ظالم پس از نابودی خاندان هارووی دستور داد که قوی ترین شوالیه اش قلعه را تصاحب خواهد کرد. (هر چند که با اینکار هم حاکم کل سرزمین های اطراف نمی شد.) بیست و سه شوالیه شاه در خیابان های غرق در خون شهر خاندان لرد هارووی بر سر این جایزه با هم جنگیدند. در نهایت، سر والتن تاورز برنده شد و شانس حاکمیت هارن هال را بدست آورد. هر چند که او پس از مدت کوتاهی، به علت زخم هایی که از این نبرد متحمل شده بود، در گذشت. همچنین دودمان او پس از دو نسل متزلزل شد. نهایتا آخرین لرد تاورز هم بدون داشتن وارثی در گذشت.

همچنین بخوانید: چرا نباید گیم اف ترونز را ببینیم؟ 


خاندان استرانگ

سریال خاندان اژدها

لیونل استرانگ به عنوان یک مبارز شهرت داشت. اما همچنین استعداد هایی داشت که باعث شد در سیتادل شش زنجیر کسب کند. در دوران جهیریس، اول اربابی هارن هال به او سپرده شد. او مسئول قوانین و سپس دست ویسریس اول شد و پسرانش هم در دربار نفوذ پیدا کردند. همانطور که در سریال خاندان اژدها مشاهده کردید او و وارثش هاروین استرانگ در یک آتش سوزی برنامه ریزی شده به دست لاریس در هارن هال سوختند. پس از آن لاریس کلاب فوت ارباب هارن هال شد.


شروع اسپویل!

خاندان لاتستون

سر لوکاس لاتستون (مسئول انتظامات قلعه سرخ) در سال ۱۵۱ ب.ف کرسی هارن هال رو از پادشاه اگان سوم خلعت گرفت. دودمان آنان در جنون و آشفتگی به پایان رسید. چون بانو دانل لاتستون در دوره سلطنت میکار اول به هنر های سیاه روی آورد.

خاندان ونت

خاندان ونت شوالیه های در خدمت خاندان لاتستون بودند. که در پی ساقط کردن لاتستون ها، هارن هال را به عنوان جایزه بدست آوردند. آنان تا به امروز بر این کرسی نشسته اند، اما مصیبت بر زندگی شان سایه افکنده است.

پایان اسپویل!

معمای مرگ دست شاه، لرد لیونل استرانگ و پسرش، سر هاروین

در سال ۱۲۰ ب. ف. لیونل استرانگ، دست شاه و لرد هارن‌ هال، پسر و وارثش، سر هاروین استرانگ را در بازگشت به خانه همراهی می‌ کند. اندکی بعد، برجی که پدر و پسر در آن اقامت گزیده بودند دچار آتش سوزی می‌ شود. و هر دوی آن‌ ها به‌ همراه سه ملازم و ده‌ ها خدمتکار در آتش می‌ سوزند. اما علت واقعی این حریق هیچ‌ گاه مشخص نشد.

عده ای آن را یک بد شانسی محسوب کردند. در حالی که عده ای دیگر زمزمه می‌ کردند نفرین هارن سیاه، قلعه هارنهال که متعلق به او بوده است را در بر گرفته. از این رو برای هرکسی که آن را در تصرف داشت نابودی به ارمغان می‌ آورد. بسیاری نیز باور داشتند که آتش سوزی عمدی بوده است. ماشروم اظهار دارد که مار دریا باعث آتش سوزی شد. به عنوان عملی انتقام جویانه علیه کسی که پسرش را بی غیرت نشان داده بود.

بیشتر بخوانید: درس ها و آموزه های گیم آف ترونز در دنیای واقعی!!! 


لاریس استرانگ؛ شخصیتی بسیار مرموز

شخصیت لاریس در طولِ کتاب آتش و خون (منبع اقتباس سریال خاندان اژدها) به صورت یک معما ترسیم شده است. لاریس کسی است که تاریخ‌دانان و نزدیکانش او را به خوبی نمی‌ شناختند. و در انتها نیز اکثر راز هایش را با خود به گور برد. او کسی است که باعث می‌ شود پادشاهان و ملکه‌ ها مثل عروسکِ خیمه‌ شب‌ بازی به سازش برقصند. کسی که از درون سایه‌ بر شهرها حکومت می‌ کند و زمزمه‌ هایش در گوشِ مردان و بانوهای بلند مرتبه پژواکِ ویرانگری در پی دارد. در واقع او تهدیدِ نامحسوسی است که به‌ طور فیزیکی در میدان نبرد حاضر نمی‌ شود. اما با ابداع شایعات و گسترشِ آن‌ ها، نتیجه‌ی نبردها را مشخص می‌ کند.

آیا لاریس استرانگ یک وارگ (سبزبین) است؟

لاریس استرانگ کسی است که تاریخ‌دانان در تلاش برای یافتنِ فردی به فریبکاری او تسلیم شده‌اند. حتی در توصیفِ قدرتش نوشته‌ اند: «کلمات از لب‌ های او همچون عسل از کندو می‌ چکید. و تاکنون هیچ زهری به این شیرینی نبوده است.» گرچه لاریس در قلبِ رقص اژدهایان قرار دارد، اما چیزی که در قلبِ خودش می‌ گذرد، تا آخرین روزِ زندگی‌اش در سایه‌ ها باقی ماند. حتی کوششِ طرفداران برای رمزگشایی او موفقیت‌ آمیز نبوده است. اما از زمان حضور او در سریال «خاندان اژدها» نظریه‌ی جدیدی شکل گرفته است که به چیزهایی که درباره‌ی او می‌ دانیم افزوده است.

روش‌ های لاریس برای جمع‌ آوری اطلاعات به‌ عنوان چیزی بیگانه و ماوراطبیعه توصیف شده‌اند. انگار او می‌ تواند مکالمه‌ هایی را که پشت درهای بسته اتفاق می‌ اُفتند بشنود و وقایع را تماشا کند. اما او با وجود دوستان اندکش و هم‌پیمانان کمترش می‌ تواند کاری کند تا دنیا به سازش برقصد. چگونه چنین چیزی ممکن است؟

اخیرا نظریه ای از سوی طرفداران مطرح شده است که لاریس استرانگ همانند برندون استارک یک وارگ یا به عبارت دقیق تر یک سبزبین است! طبقِ این نظریه لاریس استرانگ به احتمالِ خیلی زیاد به‌وسیله‌ی تواناییِ وارگ کردنش، جلدِ حیوانات را تسخیر می‌ کند. و از آنها به‌ عنوانِ چشمان و گوش‌ هایش استفاده می‌ کند!

وارگ چیست؟

ممکن است برخی از شما ندانید که وارگ (ی سبزبین) چیست. با من همراه باشید. برخلاف تصور اکثر بینندگان، سبزبین ها تنها مختص به خاندان استارک و وحشی ها نیستند. در واقع این خصوصیت گهگاهی در افرادی که خون نخستین انسان ها را در رگ دارند مشاهده می‌ شود. و خاندان استرانگ در کنار استارک‌ ها و  های‌ تاورها یکی از باستانی‌ ترین خاندان‌ های وستروس محسوب می‌ شود.

وارگ ها، خونِ انسان‌ های نخستین در رگ‌ هایشان جاری است. و نشانِ خاندانشان از سه رنگ آبی، قرمز و سبز روی یک پس‌ زمینه‌ی سفید تشکیل شده است. که سمبلِ سه شاخه‌ی اصلی رودخانه‌ی ترایدنت (جایی که در گذشته‌ های دور بر آن فرمانروایی می‌ کردند.) می باشد. نکته این است: خاندان‌ هایی مثل استارک‌ ها و بلک‌ وود ها که از انسان‌ های نخستین سرچشمه می‌ گیرند و تا به امروز ارتباطشان با خدایانِ کهن را حفظ کرده‌اند، قادر به تولیدِ سبزبین‌ ها و وارگ‌ ها هستند. جدید ترین و مشهور ترین نمونه‌ های وارگ ها می توان به برن استارک و بریندن ریورز یا زاغ خونین (مادرِ او از خاندان بلک‌وود بود.) اشاره کرد. احتمال اینکه خاندان استرانگ هم شاملِ یک عضو سبزبین باشد دور از ذهن نیست.

مستندات دیگر؛ محل تولد لاریس

محل تولد لاریس استرانگ سرنخ دیگری است. او در قلعه ویرانه هارن هال در ساحلِ دریاچه‌ی چشم خدا به دنیا آمده است. چیزی که باید بدانیم این است که در مرکزِ این دریاچه‌، جزیره‌ای بسیار مرموز، افسانه‌ای و اسرارآمیزی معروف به «جزیره‌ی چهره‌ ها» قرار دارد. که از درختانِ نیایش یا ویروود پر شده است.

طبقِ افسانه‌ ها جزیره‌ی چهره‌ ها همان جایی است که نخستین انسان‌ ها و فرزندان جنگل پس از قرن‌ ها جنگ بالاخره با یکدیگر به توافقی صلح‌ آمیز رسیدند. آن‌ جا محلِ زندگی افرادی معروف به «مردان سبز» نیز بود. مردان سبز اسم فرقه‌ی مقدسی است که با هدفِ محافظت از درختانِ ویروودِ جزیره‌ی چهره‌ ها شکل گرفت. همچنین، گرچه‌ اکثر درختانِ ویروود جنوب وستروس سوزانده یا قطع شده‌اند. اما جزیره‌ی چهره‌ ها یکی از اندکِ مکان‌ های شناخته‌ شده در جنوب است که هنوز درختانِ ویروود در آن وجود دارند. در واقع جزیره چهره ها آخرین پایگاه باقی مانده فرهنگ فرزندان جنگل در جنوب وستروس است.

درخت ویروودی

برخی از مهم ترین سکانس‌ های سریال، پیرامونِ درختِ ویروودی که در مرکزِ قلعه‌ی سرخ قرار دارد، اتفاق می‌ افتند. اما نکته این است: در کتاب‌ ها هیچ درخت ویروودی در قلعه‌ی سرخ وجود ندارد. در نتیجه، این درخت را سازندگان سریال با دستکاریِ منبع اقتباس به قلعه‌ی سرخ اضافه کرده‌ اند.

بدون‌ شک انگیزه‌ی سازندگان برای استفاده از این درخت به زیبایی بصری خلاصه نمی‌ شود. هدفِ آن‌ ها برای به تصویر کشیدن این درخت خیلی بزرگ‌ تر است. چهره‌ حکاکی‌ شده روی این درخت باعث می‌ شود تا احساس کنیم همیشه یک ناظرِ نامرئی به تمام مکالمه‌ های خصوصی‌ای که در مقابلِ آن چهره‌ی چوبی اتفاق می‌ افتند گوش می‌ دهد. آیا این ناظر نامرئی لاریس است که از قدرتِ سبزبینی‌اش برای جاسوسیِ ساکنان دربار استفاده می‌ کند؟ آیا لاریس نگاه‌ ها و حرف‌ های عاشقانه‌ی رد و بدل‌ شده بین دیمون و رینیرا در کنارِ درخت ویروود را شنیده است؟ جر و بحثِ رینیرا و آلیسنت درباره‌ی شب‌ گردی شاهدخت و دیمون در کینگزلندینگ را چطور؟

بررسی یک سکانس مرتبط

سکانس گفتگوی ملکه آلیسنت و لاریس استرانگ در جنگل خدایان در اپیزودِ پنجم، به مدرکِ تازه‌ای به نفعِ این نظریه بدل می‌ شود. این سکانس با نمایی از چهره‌ی روی درخت ویروود آغاز می‌ شود. به محض اینکه لاریس شروع به صحبت کردن می‌ کند، صحنه از چهره آلیسنت، نه به لاریس، بلکه دوباره به چهره‌ی درخت ویروود کات می‌ خورد. نتیجه به ایجاد یک پیوندِ بصری بین صدای لاریس و چهره‌ی درختِ ویروود منجر می‌ شود. برای لحظاتی انگار منبع صدا، درخت است. این صحنه تداعی‌ گرِ صحنه‌ی مشابهی چه در کتاب‌ ها و چه در سریال است. زمانی که برن استارک از طریقِ درخت ویروود پدرش نِد را صدا می‌ کند. و ند هم صدایش را می‌ شنود و برمی‌گردد.

مرتبط: گیم آف ترونز: در لیست انتقام آریا استارک چه کسانی وجود دارند؟

سپس، صحنه به لاریس کات می‌ خورد. لاریس در چه قسمتی از قاب ایستاده است؟ او دقیقا در همان نقطه‌‌ی یکسانی که درخت ویروود در نمای قبلی اشغال کرده بود، ایستاده است. دوباره جلوه های بصری سریال می‌ خواهد درخت ویروود و لاریس را در ناخودآگاه بیننده پیوند بزند. اما لاریس تنها نیست. او در کنار یک نهال با گُل‌ های قرمز رنگ ایستاده است. که تداعی‌گرِ درختانِ ویروود و برگ‌ های قرمز رنگشان است. گویا دوباره زبان بصری سریال می‌ خواهد لاریس را به‌ عنوانِ یک سبزبینِ جوان و کم‌ تجربه نشان دهد. یک نهال که تازه مشغولِ یاد گرفتنِ قدرت‌ های ماوراطبیعه‌اش است.

دیگر خصوصیات لاریس

«خبر داشتن از چیزهایی که دیگران نمی‌ دانند.» و «تماشا کردن.» دوتا از بزرگ‌ ترین خصوصیاتِ معروف لاریس هستند. و سریال هم به این موضوع اشاره دقیقی می‌ کند. وقتی لاریس نسبت به نحوه‌ی اخراجِ آتو های‌ تاور ابراز تاسف می‌ کند، آلیسنت می‌ پرسد: «درباره‌ی نحوه‌ی رفتنش چی می‌ دونیند؟». لاریس از پاسخ دادن به اینکه چگونه از نحوه‌ی اخراج آتو خبر دارد امتناع می‌ کند. حتی در حالی‌ که چهره‌ی ناظر اما ساکتِ درخت ویروود در پس‌ زمینه دیده می‌ شود پاسخ می‌ دهد: «وقتی از آدم خواسته نمیشه که صحبت کنه. آدم یاد می‌ گیره که بجاش… تماشا کنه».

سپس، لاریس سراغ اصل مطلب می‌ رود. او از دروغی که رینیرا به آلیسنت گفنه است، اطلاع دارد. او چطور می‌ تواند از چیزی که فقط آلیسنت، رینیرا، آتو و ویسریس از آن خبر دارند اطلاع داشته باشد؟ خب، اگر یادتان باشد جروبحثِ رینیرا و آلیسنت درباره‌ی اتهامی که به پاکدامنیِ رینیرا وارد شده بود در کنارِ درخت ویروود صورت گرفت. بمب! یک دلیل دیگر برای اینکه لاریس یک سبزبین است.

فاش کردن یک راز

اگر تئوری سبزبین‌ بودنِ لاریس را قبول داشته باشیم، او احتمالا به‌ وسیله‌ی درخت آن‌ ها را تماشا کرده است. اما چیزی که نبوغِ لاریس را نشان می‌ دهد این است که او مستقیما آگاهی‌اش از دروغِ رینیرا را لو نمی‌ دهد. در این صورت، شک آلیسنت نسبت به اینکه لاریس از کجا از مکالمه‌ی خصوصی آن‌ ها خبر دارد برانگیخته می‌ شود. در عوض کاری که لاریس انجام می‌ دهد این است که می‌ گوید او استاد ملوس را در حال تحویل دادن یک فنجانِ چای به رینیرا دیده است. رینیرا به دروغ گفته بود که با دیمون معاشقه نکرده است. خبر تحویل دادن چای به رینیرا باعث می‌ شود تا خودِ آلیسنت به این نتیجه برسد که احتمالا آن چای همان «چای ماه» است. که از آن به‌ عنوان داروی ضد بارداری و سقط جنین استفاده می‌ شود.

بررسی یک سکانس مرتبط دیگر

در نهایت نیز سکانس مونتاژ پایانی قسمت ششم را داریم. صحنه ای که طی سخنرانی شوم لاریس به لوکیشن های مختلفی از هارن هال گرفته تا اتاق پادشاه ویسریس می رویم. در قسمتی از این سکانس ما شاه ویسریس را می بینیم که در تنهایی یاد همسر مرحومش را گرامی می دارد. در همین هنگام او متوجه موشی می‌ شود که به طرز عجیبی به او زل زده است. گویی این موش او را زیر نظر دارد. و البته فراموش نکنید در تمام این سکانس صدای لاریس بگوش می‌ رسد!

در آخر باید بگویم اگرچه هنوز سبزبین‌ بودنِ لاریس قطعی و رسمی نیست. اما با استناد ها و سرنخ های موجود، اگر سبزبین بودن او تایید شود، تعجب نخواهیم کرد!

همچنین بخوانید: 7 مورد از سریال های شبیه به گیم آف ترونز


لاریس استرانگ

سریال خاندان اژدها

قطعا همه‌ی ما از سکانس رابطه فتیشی ملکه آلیسنت و لاریس  شگفت زده شده بودیم. نه از این جهت که روابط نامشروع در دنیای بازی تاج‌ و تخت چیز غیرمعمولی است. بلکه از این جهت که انتظار چیز خیلی معمولی مانند یک رابطه معمولی و پیش پا افتاده را داشتیم. نه سوء استفاده لاریس از پاهای ملکه آلیسنت! اما هدف این سکانس چیست؟ آیا ما در این صحنه با انگیزه های پنهانی لاریس آشنا می شویم؟ آیا برای پاهای خوشگل ملکه آلیسنت خانواده اش را به قتل رساند؟ یا حقیقت چیز دیگری است؟

دیالوگی آشنا

این سکانس در واقع به تاکید روی ماهیتِ پوشالیِ این اقتدار اختصاص دارد. اگر دقت کرده باشید وقتی آلیسنت وارد اتاقش می‌ شود، متوجه می‌ شود که لاریس استرانگِ پاچماغی قبل از او آنجاست. اما نه‌ تنها با حضور او در آن‌ جا همچون چیزی روزمره و متداول رفتار می‌ کند. بلکه دیالوگش به لاریس درباره‌ی اینکه «دیر وقته» کمی آشناست. این جمله تداعی‌گرِ دیالوگِ او به ندیمه‌ای است که ویسریس او را نصفه‌ شب فرستاده بود تا آلیسنت را به اتاق او بفرستد.

پاداشی متفاوت و غیر معمول

لاریس در پایانِ اپیزودِ ششم پس از اینکه پدر و برادرش را به قتل می‌ رساند به آلیسنت می‌ گوید: «مطمئنم که در زمانِ مناسب پاداشم را می دید». اکنون متوجه می‌ شویم هزینه‌‌‌‌ی اطلاعاتی که لاریس برای آلیسنت فراهم می‌ کند طلا، ملک، یکی از صندلی‌ های شورای کوچک یا هر چیزِ عادی دیگری که جاسوسانِ هم‌ تیر و طایفه‌اش طلب می‌ کنند، نیست. در عوض، آلیسنت فقط به یک روش می‌ تواند قیمتِ رازهای گران بهایِ لاریس را پرداخت کند. آن هم اجازه دادن به لاریس برای تماشای پاهایش است.

نتیجه به سکانسی منجر شد که به‌ طور گسترده مورد سوء برداشتِ مخاطبان قرار گرفت. به طوری که برای بسیاری از بینندگان پیش آمد که آیا واقعا انگیزه‌ی لاریس استرانگ همین‌ قدر پیش‌ پا افتاده و مسخره است؟ آیا او صرفا می‌ خواهد از قدرتی که از بالا رفتن از نردبانِ هرج‌ و‌ مرج به‌دست آورده برای تماشای پاهای ملکه استفاده کند؟ پاسخ این سؤال پیچیده‌ تر از یک «بله» یا «خیر» ساده است. پس با من همراه باشید.

هدف لاریس از این کار چیست؟

سریال قبل از نشستنِ لاریس با تاکید روی پای معلول و عصایش به ما می‌ گوید که جذابیتِ پاهای آلیسنت برای او از خودبیزاری‌اش نسبت به معلولیتش سرچشمه می‌ گیرد. در نتیجه پاهای آلیسنت واقعا برای او تحریک‌ کننده هستند. اما انگیزه‌ی واقعیِ لاریس از تماشای پاهای ملکه به اینجا ختم نمی‌ شود. بلکه خیلی شرورانه‌ تر و ترسناک‌ تر از چیزی است که ممکن است در نگاه اول به نظر برسد.

پیامِ واقعی این سکانس این است که لاریس از وادار کردنِ آلیسنت برای نشان دادنِ پاهایش، از تحت سلطه درآوردنِ قدرتمند ترین زنِ مملکت، قدرتِ زیادی را احساس می‌ کند. چیزی که هیجان‌ زدگیِ لاریس از انجام این کار را تقویت می‌ کند، احساس ناراحتی و درماندگیِ آشکارِ آلیسنت از تن دادن به خواسته‌ی چندش‌ آور او است. آلیسنت چندین بار در طولِ این سکانس چه به‌ طور کلامی و چه با حالت‌ های چهره‌اش، انزجارش را به لاریس نشان می‌ دهد. مخصوصا وقتی آلیسنت در پایان این سکانس روی خود را با نهایتِ بیزاری از لاریس برمی‌گرداند. در نهایت به این نتیجه می رسیم که هزینه‌ی واقعیِ اطلاعاتی که لاریس در اختیار آلیسنت می‌ گذارد تماشای پاهای ملکه نیست. بلکه انزجارِ ملکه از نشان دادنِ پاهایش به او است.

تحقیر کردن آلیسنت

هدفِ لاریس از انجام این کار خوار و خفیف کردنِ آلیسنت است. آن هم آلیسنتی که به نجابت و پرهیزگاری‌اش می‌ نازد. و خودش و اطرافش را با ستاره‌ی هفت‌ گوشه‌ی مذهبش تزیین کرده است. پس اگر آلیسنت هم از این کار لذت می‌ بُرد، آن موقع این کار اهمیتش را برای لاریس از دست می‌ داد. نکته این است: لاریس یکی از کسانی که نقش پُررنگی در ارتقای جایگاهِ بانفوذ و قدرتمندِ فعلیِ آلیسنت به‌ عنوانِ بانوی اول سرزمین ایفا کرده است.

بنابراین هدفِ واقعی لاریس با وادار کردنِ آلیسنت برای انجام این کار منزجرکننده این است که لاریس از طریقِ سلب کردنِ تمامِ قدرت و نفوذِ آلیسنت به او یادآوری می‌ کند که چه کسی او را به قدرت رسانده است. او به آلیسنت نشان می دهد که جایگاه فعلی‌اش را مدیون چه کسی است. و حتی چقدر سریع می‌ تواند آن را از دست بدهد. بنابراین، آلیسنت باید هر زمان که نیاز باشد، به این تحقیر تن بدهد.

به بیان دیگر، قدرت و استقلال آلیسنت در ملاعام به معنای واقعی کلمه از حقارتش در تنهایی ناشی می‌ شود. واقعیت این است که لاریس به‌ عنوان یک استادِ جاسوسی و اعتراف‌ گیرِ سلطنتی که صاحبِ قلعه‌ی هارن‌ هال است، ثروت و نفوذِ سیاسی کافی برای تماشای هر پایی را که دوست داشته باشد دارد. ناسلامتی او در دنیایی زندگی می‌ کند که تسلیمِ خواسته‌ های آدم‌ های فاسدیِ مثل خودش است.


سنت قرار دادن تخم اژدها در گهواره‌ی شاهزادگان تارگرین چگونه پدید آمد؟

گفته می شود اولین بار شاهدخت رینا، فرزند اینیس تارگرین و نوه ی ایگان فاتح بود که بدین کار پرداخت. او خود در سن نه سالگی، با جوجه اژدهایی متولد شده در دراگون‌ استون که نامش را دریم‌ فایر نهاد، اُخت شده بود. طی سال های ۳۴ و ۳۶ پس از فتح، همزمان با تولد برادر و خواهر کوچکش جیهریس و آلیسان، تخم اژدهایی در گهواره ی هرکدام از آنها قرار داد‌. همان هایی که ورمیثور و سیلوروینگ به زودی از درونشان سر برآوردند.

گرچه سالیان پر آشوب آتی مانع از این شد که این آیین در میان تارگرین ها ریشه بدواند. اما با این حال حدود بیست سال بعد، همزمان با تولد شاهزاده ایمون، شاه جیهریس به پیشنهاد ملکه آلیسان، به این کار دست زد. آیا کاراکسس از درون همین تخم بیرون آمد؟ نمی دانیم. اما این را می دانیم که در روزگار شاه ویسریس، قرار دادن تخم اژدها درون گهواره ی شاهزادگان رسمیت یافته است. به این امید که تولد اژدهایان نمایانگر این باشد که آن کودک یک تارگرین حقیقی است.


تفاوت ماجرای اهدای تخم اژدها توسط دیمون به میساریا در کتاب و سریال

در کتاب پس از اعلام کردن رینیرا به عنوان وارث و شاهزاده دراگون استون، دیمون از فرمانده گارد طلایی کناره گیری کرد. و با میساریا به دراگون استون رفت. پس از مدتی شاهزاده دیمون، معشوقه خود را باردار کرد. دیمون بدون اطلاع شاه ویسریس تخم اژدهایی به میساریا هدیه داد. شاه ویسریس که از این موضوع مطلع شد به او دستور داد که تخم اژدها را برگردانده و نزد همسر قانونی خود ریا رویس، در ویل، باز گردد. دیمون، میساریا را به لیس فرستاد اما کشتی میساریا در میان طوفان دریای باریک گرفتار شد و میساریا کودک خود را از دست داد.

اما در سریال مسئله باردار بودن میساریا تنها یک دروغ از طرف دیمون بود. اعزام اتو هایتاور به همراه ملوس، کریستین کول و هارولد وسترلینگ به دراگون استون و همچنین حضور غیر قابل پیش بینی رینیرا و اژدهایش در کتاب وجود نداشت!

مرتبط: بهترین سریال های برگرفته از کتاب که از تماشای آنها لذت خواهید برد! 


روابط سرد پادشاه ویسریس با فرزندان همسر دومش

سریال خاندان اژدها

پدی کانسیداین (Paddy Considine) بازیگر نقش پادشاه ویسریس تارگین، در مصاحبه‌ای با ریپورتر درباره‌ی روابط سرد این شخصیت با فرزندان همسر دومش صحبت کرده است. او گفت: «فکر می‌ کنم که ویسریس پدر خوبی برای خانواده‌ی دومش نبوده. انگار از هر تلاشی برای نزدیک شدن به اون بچه‌ ها غافل شده و به همین دلیل بچه‌ ها دوستش ندارند.»

او در ادامه صحبت های خود تعریف کرد: «یک روز سر فیلم‌ برداری یکی از صحنه‌ ها، یکی از بازیگرهایی که نقش یکی از پسرهام رو بازی می‌ کرد بهم گفت: “تو ازمون متنفری.” و من پرسیدم: “چی؟ منظورت چیه که ازتون متنفرم؟ منظورت اینه که پدی ازتون متنفره؟” و اون گفت: “نه، ویسریس ازمون متنفره. از بچه‌هاش متنفره.” در آن لحظه پیش خودم گفتم: وای! این حرف نسبت به سنش چقدر عمیقه!»

او همچنین افزود: «در حقیقت، ویسریس از بچه‌هایش متنفر نیست. فقط آنها را اون‌ جوری که رینیرا رو دوست داره، دوست نداره. دلیل آن هم این است که مادر رینیرا، ملکه اِما، عشق واقعی شاه ویسریس بود. او به‌ نوعی مسئول مرگ همسرش هم هست. چون همه‌اش دنبال یه وارث پسر بود. همسرش چندین بار بارداری ناموفق داشت. و ویسریس از این بابت که همسرش رو بارها برای پسردار شدن ترغیب کرده، به‌ شدت خودش رو مسئول می‌ داند. اصلاً یکی از دلایلی که رینیرا رو به‌ عنوان وارثش انتخاب کرده، همین احساسِ اندکِ گناهی است که در وجودش هست.»


نام، سوار و اندازه‌ی تمام اژدهایان این مجموعه

هشدار: این قسمت حاوی اسپویل می‌ باشد!

بالریون

  • شاه اگان تارگرین اول
  • شاه میگور تارگرین اول
  • شهدخت ایریا تارگرین
  • شاه ویسریس تارگرین اول

ویگار

  • شهبانو ویسنیا تارگرین
  • شاهزاده بیلون تارگرین
  • لینا ولاریون
  • شاهزاده ایموند تارگرین

مراکسس

  • شهدخت رینیس تارگرین

کانیبال

  • رام‌ نشده، بدون سوار

ورمیثور

  • شاه جیهیریس اول
  • هیو همر

شیپ‌ استیلر

  • نتلز

سیلوروینگ

  • شهبانو آلیسان تارگرین
  • اولف وایت

دریم‌ فایر

  • شهبانو رینا تارگرین
  • شهبانو هلینا تارگرین

کاراکسس

  • شاهزاده ایمون تارگرین
  • شاهزاده دیمون تارگرین

میلیس

  • شهدخت آلیسا تارگرین
  • شهدخت رینیس تارگرین

سیراکس

  • شهبانو رینیرا تارگرین

کوئیک‌ سیلور

  • شاه اینیس تارگرین
  • شاهزاده اگان تارگرین

گری‌ گوست

  • رام‌ نشده، بدون سوار

سان‌ فایر

  • شاه اگان تارگرین دوم

تزاریون

  • شاهزاده دیرون تارگرین

سی‌ اسموک

  • لینور ولاریون
  • آدام ولاریون

ورماکس

  • شاهزاده جکریس ولاریون

آراکس

  • شاهزاده لوکریس ولاریون

تیراکسس

  • شاهزاده جافری ولاریون

مورنینگ

  • رینا تارگرین

استورم‌ کلود

  • شاه اگان سوم

مون‌ دنسر

  • بیلا تارگرین

دروگون

  • دنریس تارگرین

حال می توانید با تماشای تصویر زیر، تفاوت اندازه های تمامی این اژدهایان را با یکدیگر مقایسه کنید.

سریال خاندان اژدها

نگاهی به سرگذشت و سواران ویگار

مطمئنا عظمت و شکوه ویگار چشمان شما را هم به خود خیره کرده است. شاید مشتاق باشید بدانید در طول تاریخ، این اژدهای قدرتمند چه سوارانی داشته. و در نبردهای مختلف چه تجربه هایی را کسب کرده است.

بیشتر بخوانید: فیلم های شبیه گیم آف ترونز ؛ نبردهایی بر سر تاج و تخت 

1) ویسنیا تارگرین

بنا به اظهارات کتاب آتش‌ و خون، ویگار ۵۲ سال قبل از فتح اگان در دراگون‌ استون متولد شد. با این حساب، در زمان رقص اژدهایان، او بیش از ۱۸۰ سال سن دارد. و قدیمی ترین و بزرگترین اژدهای آن زمان محسوب می شود. اولین سوار شناخته شده‌ی ویگار، ویسنیا تارگرین بود. امّا با توجه به این که ویسنیا ۲۲ سال بعد از شکافته شدن تخم ویگار متولد شد، امکان دارد این اژدها قبلاً صاحب سوار دیگری نیز بوده باشد. شاید حتی سوار قبلی او ویگار نام داشته که این اسم را از خدایان باستانی والیریا روی او گذاشته است.

تجارب ویگار در همراهی با ویسنیا تارگرین

نمی‌ دانیم که اولین بار دقیقاً چه زمانی ویسنیا، سوار ویگار شده است. اما مشخصاً قبل از ازدواجش با اگان سوار او شده. چرا که در زمان فتح، تجربه و مهارت خوبی داشته است. با شروع فتوحات، ویسنیا، ویگار را به استوکورث برد و قلعه‌ شان را به آتش کشید. سپس همراه ناوگانشان به رهبری دیمون ولاریون به جنگ ناوگان ارن رفت. و گال‌ تاون را تصرف کرد و ناوگان ارن را از بین برد. ویسنیا به کرکلاو پوینت نیز رفت. اما لردهای محلی آن‌ جا تسلیم شده و در برابرش زانو زدند. عملی که آن‌ ها بعدها با افتخار از آن یاد می‌ کردند.

ویگار سپس رهسپار سپت سنگی شد تا ویسنیا در کنار خواهر و برادرش در نبرد میدان آتش شرکت کند. پس از سقوط هارن‌ هال، ارتش متحد ریچ و سرزمین‌ های غربی مقابل تارگرین‌ ها قرار گرفته بودند. که نتیجه‌ای جز آتش‌ و خون و شکست نصیبشان نشد.

قلعه نفوذ ناپذیر ارن

پس از آن، ویگار عازم ایری می‌ شود. قلعه‌ی افسانه‌ای و نفوذ ناپذیر ارن‌ ها هدف بعدی ویسنیا بود. شهرت این قلعه به سبب موقعیت راهبردی‌اش و ناممکن بودن فتح آن توسط ارتش‌ ها بود. اما سازندگانش فکر حمله‌ی اژدها را نکرده بودند. ویسنیا به‌ راحتی بر فراز قلعه پرواز کرد. و با اژدهایش در حیاط‌ خلوت خاندان ارن فرود آمد. جایی که رانل ارن، بچه شاه ایری، داشت بازی می‌ کرد. زمانی که ملکه‌ی نایب‌ السلطنه‌ی دره‌ و کوهستان به حیاط آمد، پسرش را نشسته در دامان ویسنیا دید که با شگفتی به ویگار خیره شده و می‌ خواهد با آن پرواز کند. به‌ این‌ ترتیب، ملکه‌ی نایب‌ السلطنه در برابر ویسنیا زانو زد و فرصتی نادر نصیب پسرش کرد: اژدها سواریِ کسی که تارگرین‌ نیست!

با این‌ که بیشتر نبردهای اگان و خواهرانش به‌ سادگی به پیروزی ختم می‌ شدند، اما دورن تسلیم نمی‌ شد. پس از مرگ رینیس و اژدهایش، اگان به‌ همراه ویسنیا و ویگار به دورن حمله کرد‌ و به مدت ۲ سال، هر یک از قلعه‌ های دورن را حداقل یک‌ بار به آتش کشید.

افتخارات دیگر

هیچ گزارشی از جراحت جدی ویگار در نبردهای فتح وجود ندارد. چون هر کس مقابل ویسنیا و ویگار قرار می‌ گرفت، سرانجامش مرگ یا فرار بود. پس از آغاز حکومت اگان، ملکه ویسنیا اغلب در قدمگاه شاه یا دراگون‌ استون با اژدهایش وقت‌ گذرانی می‌ کرد. پس از درگذشت اگان فاتح، در مراسم خاکسپاری‌اش، این ویگار بود که جسد شاه را سوزاند.

در زمان حکومت اینیس، با وجود شورش‌ های متعددی که علیه تارگرین‌ ها شکل گرفت، ویگار مبارزه‌ی خاصی نداشت. یک‌ بار ویسنیا از اینیس خواست که اجازه‌ی حمله به سپت ستاره‌ای اولدتاون را بدهد، اما شاه نپذیرفت. پس از درگذشت اینیس، ویسنیا با ویگار به پنتوس رفت تا پسرش میگور را بازگرداند. و او را به تخت بنشاند. اما با وجود بالریون عظیم که در تصاحب میگور بود و ویگار، اژدهای ویسنیا، تخت آهنین به‌ سادگی به تصرف میگور درآمد. با این‌ حال، سپتون اعظم کاملاً علیه میگور موضع گرفت.

قدرت نمایی ویسنیا با ویگار

ویسنیا با ویگار بیشتر قلعه‌ های سرزمین‌ های رودخانه را که به مذهب هفت وفادار بودند سوزاند. ویسنیا همچنین تهدید کرد که سپت ستاره‌ای را هم می‌ سوزاند. جایی که سپتون اعظم در آن ساکن بود. او برای این کار به اولدتاون پرواز کرد. اما زمانی که به آن‌ جا رسید، دید که دروازه‌ های اولدتاون به روی او گشوده و شهر در برابرش تسلیم است. سپتون اعظم به‌ طرز مرموزی کشته شده بود.

ویسنیا حدود ۶۰ سال با ویگار پرواز و زندگی کرد. پس از درگذشتش، اژدهایش حدود سه دهه بدون سوار باقی ماند. او را به دراگون‌ استون و سپس چاله‌ی اژدها در قدمگاه شاه بردند. بر اساس سریال خاندان اژدها، ویگار بیش از حد بزرگ است. به طوری که در چاله‌ی اژدها جا نمی شود.


2) بیلون تارگرین

دومین سوار ویگار، بیلون تارگرین، فرزند و جانشین جیهیریس (پس از درگذشت برادرش) بود. پدر ویسریس و دیمون، در سال ۷۳ ب‌ف به مقام شوالیگی نائل آمد. و در همان سال به قدمگاه شاه رفت تا ویگار را تصاحب کند. بیلون به‌ مدت ۲۸ سال سوار ویگار بود. پس از آن‌ که بالریون به‌ خاطر کهولت سن می‌ میرد، ویگار به بزرگترین اژدهای زنده‌ی جهان تبدیل می‌ شود. بعد از درگذشت بیلون، شورای بزرگ سال ۱۰۱ ب‌ف، ویسریس را به‌ عنوان وارث شاه جیهیریس انتخاب کرد.

همچنین بخوانید: غمگین ترین صحنه های game of thrones ؛ مروری بر خاطرات 


3) لینا ولاریون

لینا ولاریون سوار بعدی ویگار پس از بیلون تارگرین بود. در سریال خاندان اژدها، زمانی که لینا از ویسریس درباره‌ی ویگار می‌ پرسد، او در سواحل دریای باریک لانه کرده است. پس از به‌ هم خوردن ازدواج ویسریس و لینا، در حالی‌ که ۱۲ الی ۱۵ سال سن دارد، برای رام کردن بزرگ‌ ترین اژدهای زنده‌ی دنیا، مشتاقانه به جست‌ و جو می‌ پردازد. پس از آن‌ که لینا، ویگار را تصاحب می‌ کند، ویگار به‌ همراه سی‌ اسموک، اژدهای تازه‌ متولد شده‌ی لینور، نخستین اژدهایان ساکن دریفت‌ مارک می‌ شوند.

لینا عاشق پرواز با ویگار بود و با او به مکان‌ های بسیاری سفر کرد. آن دو در کمال آرامش، بدون هیچ چالشی، در کنار هم به خوشی زندگی کردند. پس از این‌ که در سال ۱۱۵ ب‌. ف. دیمون تارگرین با لینا ولاریون ازدواج کرد، کاراکسس و ویگار، بار دیگر در کنار هم قرار گرفتند. ویگار که زمانی به پدر دیمون سواری می‌ داد، حالا تحت اختیار همسر او بود.

آن‌ ها ۵ سال را در پنتوس، ولانتیس، کوهور و نورووس سپری کردند. تا زمانی که به‌ خاطر حاملگی لینا به پنتوس بازگشتند. کمی بعد از تولد رینا و بیلا، آن دو به‌ همراه مادرشان با کشتی، (در حالی‌ که دیمون در آسمان اژدهایان را هدایت می‌ کرد.) به دریفت‌ مارک بازگشتند. پس از آن‌ که فرزند سوم لینا به‌ طرز غم‌ انگیزی درست بعد از تولدش مرد، لینا تلاش کرد یک‌ بار دیگر خودش را به ویگار برساند. تا برای آخرین بار پرواز کند. اما موفق نشد. اما در سریال دیدیم که، لینا پس از رسیدن به ویگار از او می‌ خواهد که بسوزاندش. و ویگار با اکراه خواسته‌ی سوارش را اجابت می‌ کند.


4) ایموند تارگرین

سوار بعدی ویگار، بسیار زودتر از راه رسید. طی مراسم تدفین لینا ولاریون، ایموند موفق به رام کردن ویگار می‌ شود. پس از این دستاورد غیر منتظره، ایموند با از دست دادن یک چشمش به دست لوکریس، بهای سنگینی برای ویگار می‌ پردازد. بهایی که خودش فکر می‌ کند ارزشش را داشته است.

نمی‌ دانیم سریال در ادامه چه‌ قدر به کتاب وفادار خواهد بود. به همین دلیل به بررسی باقی سواران ویگار نخواهیم پرداخت، تا از خطر اسپویل جلوگیری کنیم.


فکتی جالب!

جالب است بدانید نکته‌ی مشترک و قابل‌ توجه بین سواران ویگار، مرتبه‌ی آن‌ ها است. ویسنیا، خواهر اگان، در مرتبه‌ی دوم قدرت قرار داشت. بیلون پس از برادر بزرگترش ایمون قرار می‌ گرفت که ولیعهد بود. لینا هم پس از برادرش لینور قرار داشت. حالا هم ایموند بعد از اگان قرار گرفته است.


چشم چپ یا چشم راست؟

سریال خاندان اژدها

صحبت از ایموند تارگرین شد! جالب است بدانید که در کتاب، شاهزاده ایموند تارگرین چشم راستش را از دست داد. اما در سریال این موضوع برعکس است و او چشم چپش را از دست داد. و همانطور که در اپیزود پایانی دیدیم، با یاقوت کبودی فضای خالی چشمش را پر کرد.


سرنوشت سر هارولد وسترلینگ

سریال خاندان اژدها

سر هارولد وسترلینگ، شوالیه‌ای از خاندان وسترلینگ و لرد فرمانده‌ی گارد شاهنشاهی شاه ویسریس تارگرین اول بود. تاریخچه‌ی گارد شاهنشاهی می‌ گوید سر هارولد، در زمان سلطنت شاه پیر، جیهیریس، عضو گارد شاهنشاهی شد. تاریخ دقیق ترفیع او به مقام لرد فرمانده مشخص نیست. اما مطمئناً پس از درگذشتن سر ریام ردواین در سال ۱۰۵ ب. ف. اتفاق افتاده است.

جالب این‌ است که بدانید در کتاب، سر هارولد وسترلینگ در سال ۱۱۲ ب. ف. درمی‌گذرد و سر کریستون کول جانشین او می‌ شود. اما در سریال شاهد روایت دیگری هستیم. به‌ طوری‌ که او همچنان زنده است. و در سال ۱۲۹ ب. ف. پس از آن‌ که حاضر نمی‌ شود خواسته‌ی جناح سبز در جلسه‌ی شورای کوچک را اجابت کند، از مقام خود استعفا داده و جلسه را ترک می‌ کند.


موهبت رویابینی تارگرین‌ ها

تارگرین‌ ها علاوه‌ بر آن‌ که با اژدهایان رابطه‌ی عمیقی دارند، از موهبت رویابینی و پیش‌ بینی نیز برخوردار هستند. به‌ عنوان مثال، دینیس تارگرین رویای صادقه‌ی فرا رسیدن ساعت هلاکت والیریا را دوازده‌ سال پیش از وقوع آن دید. پدرش، اینار، رویای دخترش را جدی گرفت و تارگرین‌ ها را به‌ همراه تمام دارایی‌ شان به دراگون‌ استون هدایت کرد. و به‌ این‌ ترتیب، آن‌ ها از هلاکت والیریا جان سالم به در بردند.

به نظر شما هلینا، دختر ویسریس و آلیسنت، نیز از این موهبت برخوردار است؟ یا صرفاً خیال‌ بافی است که مهمل می‌ گوید؟


در باب تاج شهدخت رینیرا

سریال خاندان اژدها

تاجی که سِر اریک کارگیل، عضو گارد شاهی، به‌ صورت مخفیانه از قدمگاه شاه به دراگون‌ استون آورد و رینیرا با آن تاج‌ گذاری شد، در واقع تاج شاه جیهیریس بوده است. شاه پیر معتقد بود که تاج اگان فاتح بسیار سنگین است و از این رو، دستور داد تاج جدیدی برایش بسازند. پس از او، شاه ویسریس نیز در طول سلطنتش از تاج پدربزرگش، جیهیریس، استفاده کرد.

در کتاب، تاج شاه جیهیریس حلقه‌ی زرین ساده‌ای مزین به هفت جواهر رنگارنگ است. اما طراحان سریال آن را به گونه‌ای دیگر تصویر کردند. و نشان خاندان‌ های بلند مرتبه را روی آن درج کردند.

نکته‌ی قابل تامل، نشان خاندان مارتل، حاکم دورن، در پشت تاج است. چرا که دورن تا آن زمان فتح‌ نشده باقی مانده بود‌. این‌ که سازندگان سریال دانسته چنین کاری کرده‌ اند یا نادانسته، خود جای بحث دارد.


چرا دیمون از پیشگویی نغمه‌ای از یخ‌ و آتش بی‌ اطلاع بود؟

در این‌ که ویسریس تارگرین به رویاهای پیشگویانه خیلی زیاد اهمیت می‌ داد، شکی نیست. او به‌ قدری در رویاهایش غرق شده بود و برای محقق کردن آن‌ها تلاش می‌ کرد که به‌ صورت ناخواسته باعث مرگ همسر محبوبش نیز شد. طی دهه‌ی اول حکومتش، رسماً برادرش، دیمون، جانشین و شاهزاده‌ی دراگون‌ استون بود. سؤالی که پیش می‌ آید این است که اگر پیشگویی این‌ قدر برای او مهم بوده، چرا طی این ده سال چیزی درباره‌ی آن به جانشینش نگفته است؟

مشخصاً ویسریس، در جایگاه برادری، علاقه‌ی زیادی به دیمون داشت. اما این علاقه به معنای آن‌ که از رفتار و کارهای ناشایست او چشم پوشی می کند، نبوده است. در واقع، ویسریس همواره بر این باور بوده که دیمون شایسته‌ی حکومت کردن نیست. اما از آن‌ جایی که وارث مذکری نداشته، از روی ناچاری به‌ صورت موقت او را در این مقام منصوب کرده است. با این وجود، او باز هم باید مهمترین راز خاندان اژدها را با جانشینش در میان می‌ گذاشت. ولی احتمالا ویسریس فکر می‌ کرده است که برادر کوچکتر شرور و عیّاشش، هیچ تعهدی نسبت به اتحاد و دفاع در برابر تاریکی نخواهد داشت. در نتیجه گفتن و نگفتن این راز به او، هیچ تفاوتی ایجاد نمی‌ کند.

شخصیت حقیقی دیمون

سریال خاندان اژدها

در اپیزود پایانی، با توجه به برخورد تند دیمون، زمانی‌ که در مورد این پیشگویی از رینیرا می‌ شنود، می‌ توان این‌ طور تفسیر کرد که او از این‌ که مورد اعتماد برادرش واقع نشده، رنجیده است. البته طرز برخورد دیمون از جنبه‌ای دیگر نیز قابل تفسیر است. این گونه که “حالا که دشمنش، اتو های‌تاور، قدرت را از چنگالش ربوده، همسرش از صلح و پیشگویی حرف می‌ زند!” این‌ که دیمون آن‌ قدر تشنه‌ی انتقام باشد که با همسرش این‌ گونه برخورد کند، جای تعجبی ندارد. اما همین هم باور ویسریس را تصدیق می‌ کند. که دیمون به فکر منافع خودش است. نه صلاح هفت‌ پادشاهی!

در هر صورت، این برخورد دیمون جنبه‌ های تاریک شخصیت او را به ما یادآور می‌ شود. در این قسمت، به نظر نمی‌ رسد که او به همسرش که به‌ تازگی پدرش را از دست داده و از درد زایمان به خود می‌ پیچد، اهمیتی بدهد. او فقط مشغول آماده‌ سازی و رزم‌ آرایی جناح سیاه است. در این اپیزود، شدت جاه‌ طلبی و جنگ‌ طلبی دیمون به نمایش گذاشته شد. و نشان داده شد که او برای رسیدن به اهدافش حتی گلوی همسرش را هم به قصد کشت می‌ فشارد!


ترجمه‌ی آواز والیریایی دیمون برای ورمیثور

در اپیزود پایانی، شاهد تلاش دیمون تارگرین برای رام کردن ورمیثور بودیم. او حین نزدیک شدن به این اژدهای اصیل آوازی را به زبان والریایی زیر لب می خواند. در ادامه می توانید ترجمه این آواز را مطالعه کنید.

دمنده‌ی آتش
رهبر بال‌ دار
دو سر از جانب صدای من خطاب به سومی می‌ خوانند:
آتش به سخن آمده
و بهای آن با جادوی خون پرداخت شده
با شوق و عشق و چشمانی روشن
برای پیوستن سرِ سوم، برای تو، می‌ خوانم
برای یکی‌ شدن جمع می‌ شویم
با سه‌ سر، تا همان‌ طور که مقدر بود،
زیبا و آزادانه پرواز کنیم


معرفی شمشیر دارک سیستر

سریال خاندان اژدها

همانطور که در قسمت پایانی سریال House of the Dragon دیدیم، دیمون شمشیر دارک سیستر را در دست دارد. دارک سیستر یک شمشیر بلند، باریک و معروف از جنس فولاد والریایی است. این شمشیر زیبا یکی از دو شمشیر اجدادی خاندان تارگرین است و جفت دیگر آن بلک فایر می‌ باشد. (همانطور که می دانید، شمشیر بلک فایر در پایان فصل اول، در دستان اگان قرار دارد.)

دارک سیستر، قبل از فتحِ اگان فاتح، در اختیار خاندان تارگرین بوده است. گفته می‌ شود این شمشیر در اصل برای یک زن جنگجو ساخته شده. زیرا تیغه ی باریک آن برای دست یک زن طراحی شده است.

اسامی صاحبان شناخته شده شمشیر دارک سیستر در طول تاریخ را در لیست زیر مشاهده می کنید.

  • ملکه ویسنیا تارگرین
  • پادشاه میگور تارگرین
  • پادشاه جهیریس تارگرین‌ اول
  • شاهزاده بیلون تارگرین
  • شاهزاده دیمون تارگرین
  • شاهزاده ایمون تارگرین
  • سِر بریندون ریورز

صاحبان شمشیر دارک سیستر

در ادامه به معرفی برخی از صاحبان این شمشیر می پردازیم. اسامی این صاحبان و افتخاراتی که با این شمشیر کسب کرده اند را در ادامه مطالعه خواهید کرد.

1) ملکه ویسنیا تارگرین

ملکه ویسنیا تارگرین در استفاده از دارک سیستر مهارت بالایی داشت. زیرا از دوران کودکی در کنار برادر کوچکترش، پادشاه اگان تارگرین اول، آموزش دیده بود. در طول جنگ اول دورن، تارگرین ها در موارد متعدد توسط قاتلانی که دورن فرستاده بود مورد حمله قرار گرفتند. ویسنیا یک شب در کینگزلندینگ مورد حمله قرار گرفت. و ملکه با استفاده از دارک سیستر آخرین قاتل را به همراه دو نفر از یارانش کشت.

ویسنیا همچنین دو بار شمشیر بلند خود را علیه قاتلان دورنیش در دفاع از اگان به کار برد. که یکی از این حملات در سال 10 ب.ف انجام شد. هنگامی که اگان اعلام کرد به اندازه کافی توسط نگهبانانش محافظت می‌ شود، ویسنیا به سرعت دارک سیستر را کشید. و گونه اگان را قبل از اینکه نگهبانان پادشاه بتوانند واکنش نشان دهند، برید. سپس اگان از ویسنیا درخواست کرد تا گارد شاهنشاهی را ایجاد کند.


پادشاه میگور تارگرین

در سال ۲۵ ب. ف. ویسنیا دارک‌ سیستر را به پسر سیزده ساله‌اش، شاهزاده میگور، واگذار می‌ کند. اما هنگامی‌ که برادر میگور، اینیس، در سال ۳۷ ب. ف. به سلطنت می‌ رسد، شمشیر بلک‌ فایر را به او هدیه می‌ دهد. از آن پس، میگور بلک‌ فایر را همراه خود به میدان مبارزه می‌ بَرَد و دارک‌ سیستر را به دیوار اتاقش در دراگون‌ استون آویزان می‌ کند.


شاه جیهیریس تارگرین اول

در سال ۴۴ ب. ف. پس از آن‌ که ویسنیا فوت می کند، گروگان‌ هایش در دراگون‌ استون، آلیسا ولاریون، بیوه‌ی اینیس، به‌ همراه فرزندانش، جیهیریس و آلیسان، از آن‌ جا می‌ گریزند. آنها دارک‌ سیستر را نیز با خود می‌ برند. در سال ۴۸ ب. ف. زمانی‌ که جیهیریس در استورمز اند مدعی تاج‌ و تخت شد، دارک‌ سیستر را در دست داشت. پس از درگذشتن میگور، از آن‌ جایی‌ که وارثی نداشت، جیهیریس به تخت آهنین تکیه زد.


میز منقوش

سریال خاندان اژدها

همانطور که در اپیزود پایانی دیدیم، میز منقوش، میز بزرگی است که سراسر وستروس بر آن حکاکی شده است‌. حال می خواهیم تاریخچه این میز زیبا و خیره کننده را بدانیم. اگان فاتح برای فتح وستروس سال‌ ها برنامه‌ ریزی کرد. او دستور داد روی تکه‌ چوب بزرگی نقشه‌ی وستروس را حکاکی کنند و سپس، آن را میز منقوش نامید. در سال ۳۷ ب. ف. درحالی‌ که میز منقوش را به نوه‌ هایش، شاهزاده اگان و ویسریس نشان می‌ داد، دچار سکته‌ی مغزی شد. و اندکی پس از آن در گذشت.


برآورد قوای جناحین سبز و سیاه در رقص اژدهایان

تارگرین‌ ها در دوران سلطنت جیهیریس و ویسریس، قریب به هشتاد سال بدون نزاع بر وستروس حکم راندند. در این دوران، آن‌ ها در اوج قدرتشان بودند. اما حالا میانشان تفرقه افتاده، اتحادشان فرو پاشیده و دو مدعی جدی برای حکمرانی بر وستروس وجود دارد. در ادامه به برآورد قوای جناحین سبز و سیاه می‌ پردازیم.


متحدین جناح سبز

در ظاهر، نقاط قوت اگان دوم بسیار است. سه شهر بزرگ و ثروتمند وستروس، یعنی کینگز لندینگ، اولد تاون و بندرگاه غربی، تحت اختیار جناح اوست. همچنین خاندان‌ های رفیعی نظیر باراثیون، لنیستر و های‌ تاور برای او سوگند خورده‌ اند. با این اوصاف به نظر نمی‌ رسد که او برای تسلط بر وستروس مشکلی داشته باشد. اما در واقع قضیه به همین سادگی‌ هم نیست.

در ادامه به معرفی این خاندان ها می پردازیم.


خاندان لنیستر

شاید برجسته‌ ترین متحد اگان دوم، خاندان لنیستر باشد. لنیسترهای کسترلی‌ راک حاکمین بدون مدعی سرزمین‌ های غربی‌ اند. به قدری قدرت دارند که تمام لردهای غرب از آنان پیروی می‌ کنند. آن‌ ها به لطف معادن غنی، زمین‌ های حاصل‌ خیز و تراکم جمعیت در سرزمین‌ هایشان، می‌ توانند ظرف مدت کوتاهی لشکرهای بزرگی بسیج کنند.

از سوی دیگر، لنیسترها قلمروی نسبتاً امنی دارند. سرزمین آن‌ ها با سرزمین‌ های رودخانه و کوهستان هم‌ مرز است که صعب‌ العبور هستند. لشکر کشی به غرب تنها از گذرگاه‌ هایی نظیر گلدن‌ توث میسر است که آن‌ ها هم به‌ شدت سنگربندی شده‌ اند. قلعه‌ی اجدادی‌شان، کسترلی‌ راک، دومین قلعه‌ی رفیع وستروس نیز عملاً تصرف‌ ناپذیر است.

طبق صحبت‌ های جی آر آر مارتین، آن‌ ها در بهترین شرایط می‌ توانند قوایی چهل یا پنجاه هزار نفره گرد آورند. و احتمالاً می‌ توانند ناوگان قابل‌ توجهی هم فراهم کنند.


خاندان باراثیون

از دیگر متحدان برجسته‌ی اگان دوم، می‌ توان خاندان باراثیون را نام برد. سرزمین‌ های استورمز اند، نسبت به دیگر سرزمین‌ ها کوچکتر است و هیچ شهر بزرگ و ثروتمندی ندارد. اما این نقطه‌ ضعفی برای باراثیون‌ ها نیست. چون لردهای این سرزمین به‌ خاطر هم‌ مرزی با دورن که همسایه‌ای متخاصم به شمار می‌ رود، تعلیمات رزمی سختگیرانه‌ای برای پسران و مردان در نظر گرفته‌ اند. همین امر سبب شده است که باراثیون‌ ها نسبت به دیگر خاندان‌ ها قوای آماده به رزم آموزش‌ دیده‌ تر و کار آمد تری داشته باشند.

باراثیون ها در همسایگی سرزمین‌ های تاج و قدمگاه شاه نیز هستند. این امر جبهه‌ گیری آن‌ ها را مهم می‌ کند. چرا که موقعیت راهبردی‌ای برای فتح پایتخت و تصرف تاج و تخت دارند. قلعه‌ی باستانی‌ آنها نیز مستحکم‌ ترین قلعه‌ای است که تا به‌ حال ساخته شده و عملاً هیچ منجنیقی نمی‌ تواند دیوارهایش را تخریب کند. طبق صحبت‌ های مارتین، آن‌ ها در بهترین شرایط می‌ توانند قوایی 30 تا 35 هزار نفر گرد آورند. اما ناوگانی ندارند.


تصاویر جدیدی از ویسنیا، نوزاد مرده‌ی رینیرا

سریال خاندان اژدها

بری گوور، میکاپ‌ آرتیست سریال‌ های بازی تاج‌ و تخت و خاندان اژدها، طراحی‌ های نوزاد مرده‌ی رینیرا را منتشر کرد. در مورد شباهت این نوزاد به اژدها در مطلب بررسی قسمت پایانی صحبت کرده‌ایم که می توانید با کلیک بر روی لینک، مطالعه بفرمایید.


ایده‌ی صحنه‌ی تعقیب و گریز ایموند و لوک

جالب است که بدانید ایده‌ی صحنه‌ی تعقیب و گریز ایموند و لوک از انیمیشن «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم؟» گرفته شده است! کارگردان قسمت دهم سریال خاندان اژدها می‌ گوید جهت ایده گرفتن برای این صحنه، اول از همه به سراغ انیمیشن تحسین‌ شده‌ی “چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم؟” رفته است.


بخش‌ های حذف‌ شده‌ی قسمت آخر

سریال خاندان اژدها

کارگردان قسمت دهم سریال خاندان اژدها، عکس‌ هایی از ایده‌ی صحنه‌ی پایانی قسمت آخر منتشر کرده است که از نسخه‌ی نهایی حذف شده. در ابتدا قرار بود در حالی‌ که رینیرا به تخت دراگون‌ استون تکیه زده، خبر مرگ لوکریس به او برسد. و در صحنه‌ی پایانی، شاهد آشکار شدن سیراکس از میان تاریکی باشیم. جالب این‌ است که در نسخه‌ی نهایی صحنه‌ی پایانی قسمت آخر، این ایده‌ی مت اسمیت بود که پس از صحبت دیمون با رینیرا، او با غضب به دوربین نگاه کند.

مت اسمیت که تجربه‌ی نویسندگی و کارگردانی تئاتر را در کارنامه‌اش دارد، در خلق بسیاری از صحنه‌ ها به گروه کارگردانی سریال کمک کرده است.


الهام گرفتن جورج آر. آر. مارتین از وایکینگ ها و تاریخ انگلیس!

جرج آر آر مارتین سریال خاندان اژدها

مارتین در مصاحبه‌اش می‌ گوید: “داستان سریال خاندان اژدها الهام گرفته از دوره ای از تاریخ انگلستان به نام «هرج و مرج» ( که مربوط به جنگ داخلی انگلستان است.) می‌ باشد! ‌

شاه هنری یکم، پس از مرگ جانشینش تنها فرزند مشروع خود، یعنی ماتیلدا را به عنوان جانشین انتخاب می‌ کند. و لرد های قلمرو را جهت یاد کردنِ سوگند وفاداری، فرا می‌ خواند. پس از مرگ شاه هنری، لرد ها سوگندشان را از یاد برده و پسر عمه‌ی ماتیلدا، یعنی استیون نورماندی به قدرت می‌ رسد. استیون نورماندی آخرین پادشاه نورماندی ها می‌ باشد. که نسل آنها با ازدواج رولو و گیزلا شروع می‌ شود و از طریق سریال وایکینگ‌ ها با داستان آنها آشنا هستیم. پس از این اتفاق دوره «هرج و مرج» آغاز شده و استیون و ماتیلدا روبروی یکدیگر قرار می‌ گیرند!”


ادامه یافتن سریال خاندان اژدها

“آیا سریال House of the Dragon” فقط درباره رقص اژدهایان است؟ یا به دیگر دوره های تارگرین ها هم می‌پردازد؟” ریان کندال در مصاحبه‌ای در پاسخ به این سوال گفت: ” اسم سریال خاندان اژدهاست. پس می توانیم به دیگر دوره‌ های تاریخی هم سر بزنیم.”

او همچنین اشاره‌ای به فتوحات اگان کرد. کندال در ادامه گفت: “یکی دیگر از دوره‌ های تاریخی می تواند دورانی باشه که دیگر اژدهایان وجود ندارند. خیلی جالبه است که بدانیم تارگرین‌ ها بدون اژدها چگونه با دشمنان خود برخورد خواهند کرد. و چه استراتژی‌ هایی می چینند.”


جورج آر. آر. مارتین از تمایلش برای بازنویسی وقایع آتش‌ و خون به‌ صورت رمان می‌ گوید

جورج آر. آر. مارتین در مصاحبه‌ای گفته است: «باید هزار سالی زنده بمونم تا بادهای زمستان را تموم کنم. اما با این‌ حال، قسمتی از وجودم مایل هست وقایع رو با جزئیات بازنویسی کند. و آتش‌ و خون را به رمان تبدیل کند.»

او در پاسخ به این سوال که “آیا تارگرین‌ ها سزاوار سقوط بودند یا نه؟” می‌ گوید: «خب، این به خواننده بستگی داره‌. باید کتاب را بخوانید و خودتان تصمیم بگیرید. چون تارگرین‌ هایی وجود داشتند که یه روز قهرمان بودن و روز بعدش جانی.»


بازیگر جدید یا شایعه؟

دیرون تارگرین کوچک‌ ترین پسر ویسریس تارگرین و آلیسنت های‌ تاور است. که در فصل اول، در اولدتاون به سر می‌ برده و قرار است در فصل دوم شاهد حضور او باشیم. در توییتر بحث است که لوکاس لینگارد تانسن می‌ تواند بازیگر مناسبی برای ایفای نقش دیرون تارگرین باشد. و جالب اینجاست که خود او نیز این حرف را تصدیق می‌ کند! هرچند که HBO هنوز درباره‌ی بازیگر این نقش ابراز نظر نکرده است. نظر شما درباره‌ی او چیست؟

مرتبط: اجرای زنده موسیقی متن سریال گیم آف ترونز توسط رامین جوادی ، تام مورلو ، دن وایس


اسامی نامزدین معرفی شده‌ از سوی شبکه HBO ، برای حضور سریال «خاندان اژدها» در مراسمات مختلف، از جمله امی و گلدن گلوب

بازیگر نقش اول :
۱. پدی کانسیدین (ویسریس تارگرین)
۲. اما دارسی (رینیرا تارگرین بزرگسال)

بازیگر نقش مکمل مرد:
۱. فابین فرانکل (کریستون کول)
۲. ریس ایفانس(اتو هایتاور)
۳. متیو نیدهام (لاریس استرانگ)
۴. مت اسمیت (دیمون تارگرین)
۵. استیو توسن (کورلیس ولاریون)

بازیگر نقش مکمل زن:
۱. میلی آلکاک (رینیرا تارگرین جوان)
۲. ایو بست (رینیس تارگرین)
۳. امیلی کری (آلیسنت هایتاور جوان)
۴. اولیویا کوک (آلیسنت هایتاور بزرگسال)
۵. سونویا میزونو (میساریا)


همایش هواداران بازی تاج‌ و تخت

این همایش 9 الی 11 دسامبر 2022 (18 الی 20 آذر 1401) در لس‌ آنجلس برگزار می شود. در این همایش چهره‌ هایی از جمله رایان کندال، متیو نیدهم، استیو توسان، پدی کانسیداین و همچنین کیت هرینگتون به‌ عنوان مهمان ویژه حضور خواهند داشت.


تاریخ انتشار فصل دوم

خبری که انتظار شنیدنش را دارید این است: تا سال 2024 خبری از فصل دوم سریال خاندان اژدها نخواهد بود!

کیسی بلویز، یکی از مدیران ارشد شبکه HBO، می‌ گوید که طرفداران خاندان اژدها منتظر پخش فصل دوم این سریال در 2023 نباشند! با این‌ حال، تاریخ دقیقی برای پخش آن در 2024 نیز اعلام نشده است.


امیدوارم از مطالعه این مطلب لذت برده باشید. ممنون که تا پایان این مقاله هم با من همراه بودید. مثل همیشه نظرات خودتان را با ما به اشتراک بگذارید.

همچنین در ادامه بخوانید: حقایقی در مورد سریال ارباب حلقه ها: حلقه های قدرت که نمی دانستید!