به یادماندنی‌ترین ویلن های ریک و مورتی

با معرفی بهترین ضدقهرمان های ریک و مورتی در خدمت شما هستیم. یکی از معروف ترین ویژگی های سریال ریک اند مورتی، این است که در هر اپیزود، بینندگانش را به دنیایی شگفت انگیز، سرشار از احتمالات و پر از شخصیت های رنگارنگ و متنوع می برد و هوش از سرشان می پراند. گاهی اوقات، این ویژگی منجر به خلق تعدادی از بهترین لحظات سریال ریک و مورتی می شود (مثل ریک خیارشور یا قصه هایی از سیتادل) و گاهی باعث می شود مخاطبان در حالی که نیاز به شستشوی چشمانشان دارند، صفحه نمایش را خاموش کنند (مثل اپیزود اسپرم های غول پیکر مورتی) که البته خوشبختانه تعداد چنین قسمت هایی زیاد نیست.

اغلب لحظات درخشان سریال Rick and Morty را آن پیچش هایی تشکیل می دهند که در آنها، ریک و مورتی به معنای واقعی کلمه به چالش کشیده شوند. از آنجا که ریک در منحنی بی نهایت مرکزی، باهوش ترین فرد تمام کهکشان ها محسوب می شود، تصور اینکه یک نفر بتواند روی دست ریک بلند شود، سخت است. اما از آنجا که دنیای ریک و مورتی به اندازه بی نهایت بزرگ است، گاهی با شخصیت هایی مواجه می شویم که جسورانه ریک و مورتی را سر کار می گذارند، اقدام به سرنگونی حکومتشان می کنند یا صرفا روی دور لجبازی با این دو نفر افتاده اند. در این لیست، به برخی از جالب ترین و به یادماندنی ترین این شخصیت ها پرداخته ایم؛ آنتاگونیست هایی که لزوما همگی شرور نیستند و آنهایی هم که نشانی از شرارت و پستی دارند، کم از دست ریک عذاب نکشیده اند. با مجله وارونه همراه باشید.

بهترین و جالب ترین آنتاگونیست های سریال Rick and Morty

20/ اسنافلز (اسنویی)

اسنافلز (اسنویی) از ضدقهرمان های ریک و مورتی

قسمت دوم فصل اول سریال Rick and Morty، حکم یک زنگ خطر را برای افرادی داشت که با برتر دانستن خودشان، به موجودات دیگر آسیب می رسانند. در این قسمت، جری از ریک می خواهد تا اسنافلز را به حیوانی باهوش تر تبدیل کند که مطیع دستوراتش باشد؛ غافل از اینکه اسنافلز بعد از باهوش تر شدن، به خودآگاهی می رسد و تصمیم به غلبه بر انسان ها می گیرد.

اسنافلز، سگ بامزه مورتی، که جمعا در یک قسمت حضور داشت اما عکس های او در طول سریال در همه جای خانه دیده می شوند، یکی از معدود شخصیت هایی‌ست که از طرف ریک آسیب خاصی ندیده اند. اسنافلز، که از زندگی حقیرانه اش به عنوان یک حیوان خانگی خسته شده است، تصمیم می گیرد به کمک بقیه سگ ها، قیام کند و انتقام سختی از انسان هایی که با او بدرفتاری کرده اند (به ویژه جری، پدر مورتی) بگیرد. جالب ترین ویژگی اسنافلز، وفاداری او به مورتی است. با اینکه او از طرف انسان ها مورد بدرفتاری و تحقیر قرار گرفته، اما مورتی را مثل بقیه نمی داند و مواظب اوست.

19/ آقای میسیکس

آقای میسیکس از ضدقهرمان های ریک و مورتی

میسیکس ها، از آن شخصیت های عجیب و غریب و بامزه بودند که احتمالا هیچ وقت فراموششان نمی کنیم. این موجودات که از همان ابتدای زندگی‌شان، تمایل شدید و عجیبی به مردن دارند، حاضرند هر کاری بکنند تا روند مرگشان تسریع شود. اگر آنها با هدف انجام کار خاصی به دنیا بیایند، فقط در صورتی می میرند که آن کار را تمام و کمال انجام داده باشند. ریک، از این ویژگی آنها، به نفع خودش استفاده می کند تا برخی کارهای کوچک روزمره اش را انجام بدهد. اوضاع مرتب است، تا اینکه جری هم با میسیکس ها آشنا می شود.

معمولا جری، با ویژگی هایی همچون رقت انگیز، ابله، بی عرضه و نفرت انگیز خطاب می شود. در قسمت پنجم Rick and Morty، ما تا حدود زیادی دلیل این رفتار با جری را درک می کنیم. جری تصمیم می گیرد از میسیکس ها برای آموختن گلف استفاده کند؛ اما از آنجا که به نظر می رسد او در برابر یادگیری از خودش مقاومت نشان می دهد، میسیکس ها نمی توانند بیشتر از این او را تحمل کنند، چرا که او نمی گذارد سریع تر و به آسودگی بمیرند. در نهایت، آنها دست به دست هم می دهند تا جری را به قتل برسانند – شاید در این صورت به آرامش برسند.

18/ تری ترسناکه

تری ترسناکه از ضدقهرمان های ریک و مورتی

تری ترسناکه، در واقع آنتاگونیست یکی از فیلم های ترسناک قرن بیستم به نام “کابوس خیابان الم” محسوب می شود. حضور او در سریال Rick and Morty یکی از جوک های مشهور این سریال است و جنبه پارودی ریک و مورتی را به طرفداران نشان می دهد. با این وجود، تری ترسناکه اورجینال، با ورژن ریک و مورتی اش تفاوت های زیادی دارد. در سریال ریک و مورتی، او به عنوان یک مرد خوش قلب و خانواده دار با یک بک استوری غم انگیز به تصویر کشیده می شود. تری ترسناکه در ریک و مورتی، عاشق زن و بچه اش است و هر روز برای جور کردن لقمه ای نان حلال، به ترساندن این و آن می پردازد. او مرد سختکوشی است که ریک و مورتی با فرار از دستش، اذیتش می کنند و روز سختی را برایش رقم می زنند.

17/ آخوندک‌ ها و کروننبرگ‌ ها

آخوندک‌ ها و کروننبرگ‌ ها از ضدقهرمان های ریک و مورتی

«زمانی که تصوراتت به کلی نسبت به Rick and Morty تغییر کرد، کی بود؟» اگر این سوال را از هر کدام از طرفداران سریال ریک اند مورتی بپرسید، به احتمال بسیار بسیار بسیار زیاد به اپیزود ششم فصل اول اشاره می کنند. این اپیزود، با اختلاف، سمی ترین و Mind Blower ترین اپیزود سریال ریک و مورتی محسوب می شود. به همین دلیل، خیلی حیف می شد که لیست بهترین ضدقهرمان های ریک و مورتی را آماده می کردیم و اسمی از کابوس هر شب مورتی نمی بردیم.

بعد از اینکه مورتی از ریک می خواهد یک معجون عشق برایش درست کند تا آن را به خورد کراشش، جسیکا، بدهد، عوارض جانبی پیشبینی نشده این معجون، باعث می شود کل مردم دنیا عاشق مورتی بشوند. در نتیجه این افتضاح، ریک برای اصلاح اوضاع، دست به یک درمان پر ریسک می زند؛ اما شرایط بدتر می شود: حالا نه تنها همه مردم دنیا عاشق مورتی هستند، بلکه به موجوداتی ترسناک شبیه مانتیس (آخوندک) تبدیل شده اند که می خواهند به محض پیدا کردن مورتی، اول او را حسابی مورد عنایت قرار بدهند و بعد، سر از تنش جدا کنند! ریک برای حل کردن این مشکل، فاجعه ای بزرگتر درست می کند: او با ترکیب دی‌ان‌ای چند جانور مختلف، از جمله دایناسور، و پخش کردن این پادزهر در دنیا، مانتیس ها را به موجوداتی مورمورکننده به نام کروننبرگ تبدیل می کند که به شکل دردناکی خودشان را اینور و آنور می کشانند.

با اینکه کروننبرگ ها نتیجه یکی از اشتباهات مرگبار و وحشتناک ریک هستند، با اینکه ریک، بدون آنکه دلش به حال آنها بسوزد، رهایشان می کند و به همراه نوه اش برای زندگی به یک بعد دیگر می رود و با اینکه راه حل ریک برای مورتی وحشت زده، «فکر نکردن» به فاجعه ای‌ست که به وجود آورده اند، اما به هر حال کروننبرگ ها آنتی-هیروهای قسمت ششم هستند. تماشای مورتی که خودش را به هر دری می زند تا آنها را درمان کند و ریک که با بیخیالی دور از ذهن ترین راه حل ها را بررسی و هر بار مردم بیچاره را به هیولا تبدیل می کند، فضایی را در این اپیزود به وجود آورده که به شکل خنده‌داری ترسناک است. یکی از جالب ترین نکات راجع به قسمت ششم، این است که ریک در انتها حتی حاضر نیست اشتباهاتش را به گردن بگیرد و طوری رفتار می کند که انگار درمان نشدن و برنگشتن کروننبرگ ها به شکل انسانی، تقصیر خودشان است.

16/ انگل‌ های حافظه

انگل‌ های حافظه از ضدقهرمان های ریک و مورتی

برخلاف سایر ضدقهرمان های ریک و مورتی انگل های حافظه مستقیما با ریک اعلام جنگ نکردند و در عوض، در خانه او، به عنوان دوستانش، زندگی و زاد و ولد می کردند. انگل های حافظه، موجوداتی فضایی هستند که با نفوذ به ذهن انسان ها، خاطراتشان را دستکاری می کنند و با کاشتن خاطراتی خوب از خودشان در حافظه آنها، شرایط را برای تکثیر و ادامه زندگی خود، فراهم می کنند.

اپیزود چهارم فصل دوم، Total Rickall، به شکل دیوانه‌واری تلاش های ریک برای فهمیدن واقعیت و توهم را به نمایش می گذارد؛ چیزی که در قسمت چهار فصل اول نیز شاهدش بودیم. اما تفاوت توتال ریکال با اپیزود مشابهش در فصل قبلی، این است که ریک نمی تواند به خاطرات و اطلاعاتش اعتماد کند، چرا که ممکن است همه چیز در ذهنش دستکاری شده باشند. انگل ها، جلوی چشم ریک زیاد و زیادتر می شوند و او می داند که باید کاری انجام دهد، با این حال، خاطرات قلابی شیرینی که آنها در ذهن ریک کاشته اند، او را تحت فشار قرار می دهند.

15/ نیک

نیک از ضدقهرمان های ریک و مورتی

نیک که یکی از ضدقهرمان های ریک و مورتی است، خودش را به عنوان یکی دیگر از قربانیان ریک معرفی می کند. طبق گفته خودش، او مدتی را به عنوان دستیار ریک کار می کند و بعد، از طرف او طرد می شود. طرد شدن از طرف بی رقیب ترین و باهوش ترین فرد کهکشان ها، عزت نفس نیک را به کلی از بین می برد و کاری می کند که نیک از شدت افسردگی، کارش به یک آسایشگاه روانی (با وضعیتی بسیار اسفناک) بکشد. زمانی که نیک و مورتی با یکدیگر آشنا می شوند، به نظر می رسد که نیک به شکل ناراحت کننده ای شبیه مورتی است؛ هرچند دیدگاه ما نسبت به نیک ثابت نمی ماند.

بعد از اینکه نیک و مورتی با هم آشنا می شوند، مورتی به سرعت با او صمیمی می شود و به او اعتماد می کند. مورتی تصور می کند که اگر به جای ریک، با نیک همکاری کند و با او به ماجراجویی برود، به عنوان یک همکار، از حقوق برابر برخوردار می شود و مورد احترام قرار می گیرد؛ غافل از اینکه نیک هم مانند ریک از او سوءاستفاده می کند تا در نهایت به خواسته خودش برسد. با اینکه نیک هم مثل ریک حقوق مورتی را زیر پا می گذارد، اما مورتی به سرعت تصمیم می گیرد که او را از زندگی اش حذف کند و به آرامش برسد (کاری که هرگز نتوانست با ریک انجام بدهد).

14/ هایستوتران

هایستوتران از ضدقهرمان های ریک و مورتی

هایستوتران، یکی از مفرح ترین و جالب ترین ضدقهرمان های ریک و مورتی محسوب می شود. هایستوتران، رباتی است که ریک برای مدیریت نقشه های سرقت می سازد، که البته در نهایت به او خیانت می کند (سناریوی خیانت در همه فیلم های سرقت محور حضور دارد). کل کل و دعوای لفظی هایستوتران با ریک، تعدادی از بامزه ترین و در عین حال گیج کننده ترین بخش های ریک و مورتی را تشکیل می دهد. جالب اینجاست که تا همان لحظات پایانی، هویت هایستوتران برای مخاطب یک معماست، چرا که جای او در داستان به صورت مداوم با رندومتران (یک ربات سرقت دیگر) جابجا می شود.

13/ فارت

فارت از ضدقهرمان های ریک و مورتی

ویلن اصلی قسمت دوم فصل دو، موجودی عجیب و بی نام که ریک به شوخی باد معده صدایش می کند، از یک جهت خیلی خیلی به ریک شباهت دارد: هر دو از مهربانی و معصومیت مورتی سوءاستفاده می کنند تا در نهایت به اهداف خودشان برسند، اهدافی که ممکن است در نتیجه تحقق آنها، زندگی مورتی به پایان برسد. فارت، برای مورتی آواز می خواند و با نفوذ به ذهن او، رویاهایش را برایش ترسیم می کند. او در نهایت اعتراف می کند که مورتی انسانی فداکار، خوش قلب و قابل تحسین است که جان دیگران برایش در اولویت قرار دارد و به لطف همین از خودگذشتگی مورتی، او می تواند نقشه هایش را عملی کند. سرانجام، مورتی به فارت شلیک می کند، در حالی که یک ترومای دیگر به لیست بی پایان تروماهایش اضافه شده است.

12/ آقای نیمبوس

آقای نیمبوس از ضدقهرمان های ریک و مورتی

بعد از اینکه ریک و مورتی در جریان یکی از ماجراجویی های مرگبارشان، به شدت آسیب می بینند و مورتی قبول می کند که این دیگر آخر کارشان است، سقوط در دریا جانشان را نجات می دهد. هرچند واکنش ریک به این قضیه، نشان می دهد که او ترجیح می داد بسوزد و تکه تکه شود و بمیرد تا اینکه در دریا سقوط کند و علت این موضوع، کسی نیست به جز آقای نیمبوس.

درست است که ریک در تمام خشکی ها حرف اول را می زند، اما آب ها متعلق به آقای نیمبوس است. راستش را بخواهید، آقای نیمبوس از همان اول، برای مخاطب کنجکاوی برانگیز است؛ چرا که همه دوست دارند ببینند او چه کسی‌ست که ریک ترجیح می دهد با او وارد جنگ نشود و از راه مذاکره و با احترام مشکل را حل کند.

11/ شاه جلی بین

شاه جلی بین از ضدقهرمان های ریک و مورتی

شاه جلی بین، حضور بسیار کوتاهی در سریال ریک اند مورتی داشت، با این وجود از یاد بردن او سخت است. در قسمت پنجم فصل اول، او سعی می کند به مورتی تجاوز کند و تمام برنامه ها و نقشه های شیرین مورتی را برای یک ماجراجویی شخصی که ریک در آن حرف اول را نمی زند، نابود می کند. با اینکه در اغلب لحظات این اپیزود، ریک یک عوضی به تمام معناست و دست از اذیت کردن مورتی برنمی دارد، اما او بعد از فهمیدن قضیه شاه جلی بین، یک چهره دیگر را از خودش نشان می دهد: یک پدربزرگ که نوه اش، خط قرمزش است. او با صبوری به مورتی پیشنهاد می دهد تا ماجراجویی اش را به پایان برساند و تا آخر سفرشان، حتی یک ذره هم به او غر نمی زند.

در انتهای این اپیزود، بعد از اینکه ریک و مورتی دوباره با شاه جلی بین مواجه می شوند، ریک مورتی را با پورتال به خانه می فرستد و بعد خودش، به سرعت جلی بین را به قتل می رساند (حقیقتا این لحظه، یکی از آن لحظاتی بود که می توانستیم جنبه خوب ریک را ببینیم!).

با اینکه ما شاه جلی بین را به عنوان مرد نفرت انگیزی می شناسیم که سعی داشت به مورتی تجاوز کند، اما او در دهکده اش به عنوان حاکمی محبوب و “مردمی” شناخته می شود. جالب اینجاست که مردم ساده لوح دهکده، تصور می کردند که شاه مهربانشان، با کودکان مهربان و خوش اخلاق است. آنها تندیسی از شاه جلی بین در حال نوازش یک کودک ساختند و در شهرشان نصب کردند.

10/ شیطان

شیطان از ضدقهرمان های ریک و مورتی

اپیزود نهم فصل اول Rick and Morty، چیزی مثل ترکیبی از سریال لوسیفر با فیلم سوشال نتورک است (ترکیب ایده هایی که زمین تا آسمان با هم فرق دارند دیگر تبدیل به یکی از عادات همیشگی سریال ریک و مورتی شده است!). در این اپیزود، شیطان یک مغازه جادویی باز کرده که در آن، لازم نیست با پرداخت پول چیزی را بخرید. شما می توانید هر چه می خواهید بردارید، ولی در ازای آن، بخشی از وجودتان را از دست می دهید.

شیطان به همراه کارمند جوانش، سامر (خواهر مورتی)، کار و کاسبی خوبی دارد، تا اینکه ریک به سراغش می آید. بعد از یک جدال لفظی بین ریک و شیطان، ریک از سر لجبازی تصمیم می گیرد تجارت او را به کل نابود کند. او روبروی مغازه شیطان، یک فروشگاه تاسیس می کند و در آن، در ازای پول، با استفاده از علم و دانشش، اثرات جانبی محصولات شیطان را از بین می برد؛ به طوری که فقط بخش پر فایده آنها برای صاحبانشان باقی بماند. شعار تبلیغاتی ریک، «با پول بهاش رو پرداخت کنید، نه با روحتون» است. وضعیت به طوری می شود که شیطان از شدت ناامیدی، خودش را دار می زند و اعلام می کند به ریک باخته است (بله، ما داریم درباره شرورهای ریک و مورتی حرف می زنیم، اما فقط یک لحظه به این فکر کنید که “شیطان” از دست ریک خودش را دار می زند!).

با این حال، سامر او را نجات می دهد و به او کمک می کند بعد از باختن به ریک، دوباره روی پاهایش بایستد. شیطان به کمک سامر، تجارتش را گسترش می دهد و حتی کارش را در اینترنت هم گسترش می دهد، اما درست لحظه ای که به موفقیت می رسد، سامر را دور می اندازد (به قول سامر زاکربرگ بازی در می آورد).

9/ ویندیکیتورها

ویندیکیتورها از ضدقهرمان های ریک و مورتی

اپیزود چهارم فصل سوم سریال ریک و مورتی، به تمسخر و دست انداختن ابرقهرمان ها می پردازد. در ابتدای این قسمت، ویندیکیتورها (شما بخوانید اونجرز، جاستیس لیگ، ایکس-من یا هر چه که دوست دارید) به عنوان گروهی رویایی با آرمان هایی زیبا به تصویر کشیده می شوند. آنها با جدیتی مسخره درباره تهدیدی صحبت می کنند که قرار است دنیا را نابود کند و با صداهایی اکودار، به مورتی می گویند «هر کسی در این دنیا می تونه ابرقهرمان باشه» و از این حرف ها. مشخص است که ریک نمی تواند چنین فضایی را تحمل کند. او از خوشبینی های این چنینی بیزار است و به نظرش ساز و کار چرخ دنده های دنیا خیلی متفاوت تر از چیزی است که سوپرهیروها به تصویر می کشند. بنابراین تصمیم می گیرد ویندیکیتورها را متلاشی و خرد و ایمان معصومانه نوه اش به آنها را به صورت تمام و کمال نابود کند.

جالب اینجاست که ویندیکیتورها خیلی خیلی سریع روی تاریک خودشان را نشان می دهند و یکی یکی، به دست خودشان از بین می روند. سرانجام، اعتراف به دروغین بودن شعارهایشان، خیانت ها، عدم اعتماد به همدیگر و یکپارچه نبودن، کار دستشان می دهد و عقاید و حرف های ریک، به صورت صد درصد تائید می شوند.

8/ زایگریون‌ ها

زایگریون‌ ها از ضدقهرمان های ریک و مورتی

ضدقهرمان های ریک و مورتی در قسمت چهارم فصل اول، زایگریون ها، به شکل اعصاب خردکنی بامزه هستند. آنها که به خاطر طمع و مهارت هایشان در دزدی و البته خجالتی بودنشان شناخته می شوند، تصمیم می گیرند به شکل خلاقانه ای، دستور ساخت ماده تاریک را از ریک بدزدند: آنها یک زمین کامل را به همراه آدم هایش شبیه سازی و ریک را بدون اینکه بفهمد، به آن منتقل می کنند. بعد از مدتی نه چندان طولانی، ریک متوجه مشکوک بودن اوضاع می شود و حواسش را جمع می کند؛ هرچند هر بار زایگریون ها دوباره او را گیر می اندازند و او می فهمد که در یک شبیه سازی، که در یک شبیه سازی دیگر ساخته شده، و در یک شبیه سازی دیگر قرار دارد، زندانی شده است (بله، گیج کننده است).

در آخر، زایگریون ها که تصور می کنند توانسته اند هم دستور ساخت ماده تاریک و هم رمز گاو صندوق مرموز ریک را از او بدزدند، او را از سفینه‌شان بیرون و شروع به جشن گرفتن می کنند. درست در لحظه ای که بخش اعصاب خردکن زایگریون ها، به بخش بامزه‌شان می چربد، متوجه هدیه جالب ریک برای آنها می شویم: زمانی که رهبر زایگریون ها سعی می کند برای اولین بار طبق فرمول ریک، ماده تاریک بسازد، کل سفینه منفجر می شود و تمام زایگریون ها به دیدار حق می شتابند.

7/ فدراسیون

فدراسیون از ضدقهرمان های ریک و مورتی

فدراسیون، سازمانی‌ست که از همان ابتدای کار، نشان داد دقیقا نقطه متضاد ریک است. فدراسیون، حضور بسیار پر رنگی در سریال ریک و مورتی دارد و راستش را بخواهید، خیلی هم اداره شروری نیست؛ فقط خیلی قانونمند است. و خب، اگر کمی ریک را بشناسید، می دانید که مشکل دقیقا همینجاست. ریک، یکی از تحت تعقیب ترین افراد در تمام کهکشان هاست و فدراسیون، چندین بار تاکنون برای دستگیری او تلاش کرده است. با اینکه ماموران فدراسیون، یکبار موفق به دستگیر کردن ریک شده اند – آن هم به خاطر اینکه ریک خودش را تحویل داد – اما در نتیجه این اقدام، تعداد بیشماری از ماموران توسط ریک کشته شدند و همچنین حکومت فدراسیون بر زمین پایان یافت.

6/ هووی ها

هووی ها از ضدقهرمان های ریک و مورتی

درست است که فدراسیون، یک سازمان کامل با تمام امکانات و تکنولوژی های جذاب است و چندین سرباز و مامور مخفی در آن مشغول به کار هستند و همگی یک دشمن مشترک به نام ریک سانچز دارند، اما در برابر هووی ها حرفی برای گفتن ندارند. تمام فرهنگ و تمدن هووی ها (موجوداتی خیالی شبیه سگ) بر اساس نفرت از مورتی شکل گرفته است. جامعه هووی ها، فقط یک آرزو دارد: نابودی مورتی. دشمنی مشترک که بیزاری از او، مردم را کنار همدیگر و متحد نگه داشته است. هووی ها، تصور می کنند که هر لحظه امکان دارد مورتی به سرزمینشان برگردد و آنها را نابود کند، بنابراین انواع تسلیحات و نیروهای آموزش دیده را آماده کرده اند منتظر مورتی مانده اند. هرچند، بعد از اینکه به نظر می رسد هووی ها از شر مورتی خلاص شده اند، آنها همچنان به دشمنی با مورتی و آماده بودن در برابر حملات احتمالی او ادامه می دهند؛ چرا که نمی دانند بعد از پایان جنگ با مورتی، چطور می توانند به زندگی عادی‌شان برسند.

5/ رئیس جمهور کورتیس

 رئیس جمهور کورتیس از ضدقهرمان های ریک و مورتی

رئیس جمهور، یکی از جذاب ترین ضدقهرمان های ریک و مورتی است. او مثل ریک مخترع نیست و تفنگ پورتالی ندارد؛ با این وجود، آنقدری باهوش هست که بتواند ریک را به چالش بکشد. رئیس جمهور، یک ویلن واقعی محسوب نمی شود؛ چرا که هنگام تماشای دعواها و درگیری هایش با ریک، تنها چیزی که در ذهنتان نقش می بندد، دو پیرمرد بی اندازه لجباز است که می خواهند حرص همدیگر را در بیاورند. ریک و رئیس جمهور، دوستان خوب همدیگر نیز محسوب می شوند، زیرا شباهت زیادی به هم دارند. این شباهت در اغلب اوقات، منجر به فجایعی مثل جنگ سلفی در فصل سوم می شود، اما گاهی هم باعث می شود این دو نفر به علت درک کردن همدیگر، راحت تر با هم همکاری کنند، مثل اپیزود بوقلمون ها در فصل پنجم.

4/ زیپ زنفلارپ

زیپ زنفلارپ از ضدقهرمان های ریک و مورتی

درست مثل رئیس جمهور، زیپ زنفلارپ شباهت زیادی به ریک دارد. در واقع، شباهت خیلی خیلی زیادی به ریک دارد. اما یک تفاوت بزرگ بین زیپ و رئیس جمهور خودنمایی می کند: ریک نسبت به زیپ برتری دارد. ریک خالق دنیای زیپ است. اگر جدال های ریک و رئیس جمهور در نهایت با نتیجه مساوی به پایان می رسیدند، جدال ریک و زیپ بدون تردید با برد ریک به پایان می رسد. زیپ زنفلارپ، از مدت ها قبل از اینکه ریک را بشناسد، شبیه او تصمیم می گرفت و ایده هایی درست مثل ایده های او داشت. با این وجود، او نمی تواند مثل ریک برای خودش در هر جایی که دلش می خواهد بگردد و فرمانروایی کند، زیرا دنیای او بزرگتر از یک باتری و هدف از زندگی او، چیزی به جز تولید الکتریسیته برای خالقش نیست. اعتراف این موضوع، کمی ناراحت کننده است.

3/ ریک و مورتی سمی

ریک و مورتی سمی از ضدقهرمان های ریک و مورتی

ریک و مورتی سمی از دیگر ضدقهرمان های ریک و مورتی تجسمی از تمام خصلت های منفی و سمی ریک و مورتی هستند، در واقع، بهتر است بگوییم تمام خصلت هایی که خودشان دوست داشتند از شرشان خلاص شوند. مورتی سمی، حتی یک ذره هم اعتماد به نفس ندارد و از خودش بیزار است. او قدرت بیان افکار و نظراتش را ندارد و همیشه وحشت زده است. ریک سمی، بدبین، بددهن، خشن و دیوانه است و از خودش، خدا و تمام دنیا نفرت دارد. اما چیزی که باعث می شود نسبت به ریک غیر سمی، انسانی تر باشد، عشقش به مورتی است. ریک سمی، حاضر است برای محافظت از مورتی، از هر چیزی دست بکشد. او نمی تواند زجر کشیدن مورتی را تحمل کند. خیلی خوب است که می بینیم ریک، در بخشی از اعماق وجودش، به مورتی اهمیت می دهد و او را دوست دارد، اما چیزی که نگران کننده است، آرزوی ریک برای خلاص شدن از دست علاقه اش به مورتی است. ریک تصور می کند که دوست داشتن نوه اش، یک ویژگی سمی‌ست که باعث تضعیف او می شود و موقعیتش را به عنوان خدای دنیای خودش زیر سوال می برد.

بگذریم، تنها چیزی که ریک و مورتی سمی می خواهند، این است که زندگی کنند. آنها می خواهند آزاد باشند و بدون اینکه سرکوب شوند و در جهنمی پر از لجن زندگی کنند، فرصت تنفس در هوای تازه را داشته باشند. بعد از اینکه “ریک سالم”، با آسیب رساندن به مورتی سمی، ریک سمی را تهدید می کند، او ناچار به پذیرش صلح می شود و با ترکیب شدن با ریک سالم، ریک عادی را برمی گرداند. تسلیم شدن ریک سمی، ناراحت کننده است، اما خوب است که حداقل مثل تعداد بیشماری از دشمنان ریک، به سرنوشتی وحشتناک و غیرقابل تصور دچار نمی شود.

2/ مورتی شرور

مورتی شرور از ضدقهرمان های ریک و مورتی

ایول مورتی که یکی از ضدقهرمان های ریک و مورتی هستش، حضور خیلی زیادی در طول این 5 فصل نداشته، با این حال، تاثیر عمیقی که بر روی تماشاگر و داستان گذاشته، غیرقابل انکار است. با اینکه بیشتر از سه قسمت او را نمی بینیم، ولی می توانیم به راحتی ساعت ها درباره اش صحبت کنیم. مورتی شرور، نه تنها در برابر چرخه بی پایان حکومت ظالمانه ریک طغیان می کند، بلکه تاکنون تنها کسی‌ست که می بینیم می تواند واقعا روی دست ریک بلند شود. آن هم نه فقط یک ریک، او در فینال فصل پنجم، تقریبا همه ریک های سیتادل را به شکل خشونت باری به قتل می رساند. قبل از آن نیز در فصل اول دیدیم که او از شر ریک خودش راحت می شود و با کنترل او، یکی یکی ریک ها را به قتل می رساند.

مورتی شرور، تا اینجا تنها مورتی داستان است که چرخه پذیرش و بخشش را می شکند و به این نتیجه می رسد که حالش از ریک به هم می خورد. او شخصا می گوید که علت «شرور» خطاب شدنش، تنفرش از ریک است. با اینکه نقشه‌ی پیچیده، پرجزئیات و واقعا قابل تحسین ایول مورتی برای انتقام از ریک، قابل درک است، اما نمی توان از ظلم بزرگی که او به سایر مورتی ها کرد، گذشت. او بعد از کشتن ریک های ابعاد مختلف، از مورتی هایشان به عنوان سپر انسانی (برای مخفی ماندن پایگاهش) استفاده کرد و بعد از آن نیز، مورتی های زیادی را در معادن به بردگی گرفت.

1/ ریک

ریک از ضدقهرمان های ریک و مورتی

بیایید صادق باشیم: ریک به هیچ کس رحم نمی کند. او حتی به فکر خودش هم نیست. ریک تمام دنیا – از جمله خودش – را در یک چرخه زجر کشیدن و درد گیر انداخته و برایش مهم نیست که این روند تا کی طول می کشد. او حاضر به معذرت خواهی و پذیرش اشتباهاتش نیست و به محض اینکه کوچک ترین نشانه ای از عدم فرمانبرداری در اطرافیانش – به ویژه مورتی – دیده می شود، آنها را به بدترین شکل مجازات می کند. نمونه معروف این قضیه، درس مریض و جنون آمیز “خمره اسید” است که یکبار دیگر به ما ثابت کرد ریک اگر اراده کند، می تواند بدون اینکه به خودش زحمت آنچنانی بدهد، زندگی‌مان را به جهنم تبدیل کند.

ریک بیشتر از هر کسی از خودش متنفر است. او می خواهد خودش را تنبیه کند و در فرایند فرو رفتنش به انتهای گرداب تنهایی و درماندگی، هر کسی که به او اهمیت می دهد و هر کسی که شبیه خودش است را نیز به همراه خودش به پایین می کشد. او قادر به داشتن یک رابطه سالم نیست: چه با دخترش، بث، که مدام از رفتن دوباره پدرش وحشت دارد، چه با رفیق صمیمی اش، مرد پرنده ای، که از ریک بابت نگفتن حقیقت درباره فرزندش دلخور است، و چه با نوه اش، مورتی؛ به خاطر همه چیز.

کل داستان ریک و مورتی، تک تک ماجراجویی های این پیرمرد و نوه اش، براساس حس پوچی دیوانه‌وار ریک طراحی شده است. ریک، با خودش سر جنگ دارد و دشمن اصلی خودش محسوب می شود و این دشمنی، کل جهان هستی را تحت تاثیر خودش قرار می دهد. با اینکه در انتهای فصل پنجم به نظر می رسد که ریک بلاخره تغییر کرده، اما واقعا معلوم نیست که این تغییر، تا چه حد قابل اطمینان و پایدار است.

امیدواریم که از معرفی ضدقهرمان های ریک و مورتی لذت برده باشید، مثل همیشه نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.

در ادامه بخوانید: بهترین سریال های شبیه Rick and Morty