بهترین زوج های انیمهای
دنیای انیمه، همیشه جایی برای آشنایی ما با شخصیت هایی عمیق و دوست داشتنی و پیوندهای قوی و وصف ناپذیر آنها با یکدیگر بوده است. دوستی ها، دشمنی ها، رقابت ها و حتی نفرت بین برخی شخصیت های انیمه ای، آنقدر به یادماندنی و تفکربرانگیز است که تا مدت ها فقط فکر کردن به آنها، مخاطبان را متاثر می کند. در این مطلب، قصد داریم نگاهی داشته باشیم به بهترین زوج های انیمهای که رابطه خاصشان، یکی از اصلی ترین و بهترین بخش های داستان را تشکیل می دهد. با مجله وارونه همراه باشید.
همچنین بخوانید: بهترین انیمه های عاشقانه | 33 انیمه عاشقانه شاهکار + تریلر
میوکی و کاگویا – Kaguya Sama: Love is war
«در نبرد عشق، کسی که قدم اول رو برداره، بازندهست». این همان منطقی است که اجازه نمی دهد کاگویا و میوکی شیروگانه به هم برسند. هر کدام از آنها، غروری نامحدود دارد و حاضر نیست با خودش درباره احساساتش صادق باشد. پس این دو نفر با هم در یک چرخه دروغ و انکار گیر می کنند؛ در حالی که کاملا آگاهند که کارشان اشتباه است.
با وجود اینکه هم کاگویا و هم شیروگانه آنقدر مغرورند که حاضر نیستند به احساساتشان اعتراف کنند، ولی عمیقا به یکدیگر اهمیت می دهند و هم را درک می کنند. همین مسئله، باعث شده ما در طول انیمه، شاهد لحظات شیرینی مثل فستیوال تابستانی قسمت آخر فصل اول باشیم.
همچنین بخوانید: انیمه کاگویا ساما: عشق جنگه
اینویاشا و کاگومه – Inuyasha
عشق اینویاشا و کاگومه به شیرین ترین شکل ممکن در طول تاریخ انیمه به تصویر کشیده شده است. به گونه ای که عشق آنها را می توان به شعلهای فروزان تشبیه کرد که هیچگاه قصد خاموش شدن ندارد.
آنها برای داشتن یکدیگر سخت می جنگند و برای یکدیگر می میرند، حتی به معنای واقعی کلمه حاضرند برای دیگری نابود شوند. آنها بحث ها و مشاجره های زیادی با یکدیگر دارند. اما در نهایت یکدیگر را درک می کنند و در کنار هم به پختگی می رسند.
مرتبط: بهترین انیمه های کلاسیک دهه 70، 80 و 90 میلادی
ناروتو و هیناتا – Naruto
رابطهی ناروتو و هیناتا مانند نور خورشید است. زیرا درست مانند خورشید، در دل تاریکی باعث روشن شدن و درخشیدن همدیگر می شوند. حتی می توان رابطهی آنها را به عنوان سالم ترین و شادترین رابطهها دانست. آنها یکی از بهترین زوج های انیمهای هستند.
شاید سال ها طول کشید تا آنها عشق یکدیگر را باور کنند، اما وقتی متوجه احساس خود نسبت به یکدیگر شدند توانستند اتفاقات و لحظات خوبی را در طول انیمهی Naruto رقم بزنند.
ساسکه و ساکورا – Naruto
ساسکه و ساکورا، رابطه بسیار عجیب و غریبی با هم دارند. ارتباط آنها در دوران کودکی، به این شکل بود: «عشق از ساکورا، نادیده گرفتن مطلق از ساسکه». وضعیت آنها در حدی آشفته بود که هنگام رفتن ساسکه از روستا، ساکورا به او التماس می کند که بماند، ولی ساسکه هیچ توجهی نمی کند و به راهش ادامه می دهد.
در واقع رابطه ساسکه و ساکورا، در نگاه اول شبیه یک داستان قدیمی غم انگیز است که به نظر می رسد با هر حادثه، نابود می شود و از بین می رود. اما، با کوچک ترین فرصت، دوباره شکوفا می شود و رشد می کند.
بیشتر بخوانید: منفورترین شخصیت های انیمه ای را بشناسید!
وینری و ادوارد – Fullmetal Alchemist
وینری و ادوارد، از دوران کودکی هم را می شناختند و از همان موقع، به طرز بامزه ای به یکدیگر اهمیت می دادند و از هم حمایت می کردند. هر دو، لجباز و بی نهایت خودسر و مغرور بودند و هیچ کدام هرگز حاضر نبود کوتاه بیاید. همین موضوع، باعث شده بود آنها در 99 درصد مواقعی که کنار هم دیده می شدند، در حال بحث و دعوا کردن باشند.
با این وجود، این دعواها هیچ وقت اختلالی در رابطهشان ایجاد نمی کرد. آنها همیشه هم را تحسین می کردند و می دانستند که می توانند در هر شرایطی روی هم حساب کنند.
میکاسا و ارن – Attack on titan
احتمالا سالم ترین رابطه انیمه ها، رابطه میکاسا و ارن نیست؛ در واقع، هر چقدر زمان بیشتری می گذرد، مشکلات جدیدتر و بزرگتری بین این زوج به وجود می آید. میکاسا و ارن، هم را دوست دارند و به هم اهمیت می دهند، ولی وابستگی شدید میکاسا به ارن و اقدامات افراطی او باعث شده ارن مدام حس کند که توسط میکاسا محدود می شود و همین نکته، هر بار در نهایت به یک بحث ناراحت کننده ختم می شود و ارن – خواسته یا ناخواسته – به میکاسا آسیب می رساند.
با این وجود، شاید اگر آنها در دنیای متفاوتی زندگی می کردند، وضعیت خیلی بهتری داشتند. ارن و میکاسا، اتفاقات وحشتناک و ناراحت کننده ای را در کنار هم می گذرانند و با وجود تمام مشکلات، ناراحتی ها و بحث ها، همچنان به فکر آرامش و خوشبختی دیگری هستند. داستان ناراحت کننده آنها، یکی از بخش های فراموش نشدنی انیمه اتک آن تایتان است.
یاتو و هیوری – Noragami
انیمه نوراگامی به رابطه یاتو و هیوری، به اندازه مانگا نپرداخته و آن را گسترش نداده (اگر به این زوج علاقه دارید، مانگا را از دست ندهید). با این حال، پیوند بامزه و خاصی را بین آنها به تصویر کشیده است. ارتباط آنها، در ابتدا حالت اجبار دارد؛ چرا که هیوری منتظر است یاتو اوضاعش را درست و بعد برای همیشه از او خداحافظی کند و از آن طرف، یاتو اصلا نمی داند چطور باید این شرایط را تحت کنترل قرار دهد (یا خودش را به ندانستن می زند!). اما کم کم، این دو نفر، به بخش جدایی ناپذیری از زندگی هم تبدیل می شوند. هر کدام از آنها، به دیگری کمک می کند تا خوبی های درونش را ببیند و هیچ کدام از حمایت دیگری در هر زمانی دریغ نمی کند.
با در نظر گرفتن شرایط موجود، به احتمال زیاد یاتو و هیوری، هیچ آینده ای با هم نخواهند داشت و پایان قصهشان، یک خداحافظی ناراحت کننده خواهد بود. با این وجود، بعید به نظر نمی رسد که آنها در نهایت بتوانند راهی برای با هم ماندن پیدا کنند، چرا که آنها تا الان هم چندین مانع را در کنار هم از سر راه برداشته اند.
کائوری و کوسی – Your lie in April
این زوج نوازنده، هرگز احساسشان را به صورت مستقیم به یکدیگر اعلام نکردند، چون آنها هرگز نیازی به کلمات نداشتند.
کوسی آریما، یک پیانیست افسرده و منزوی است که به خاطر اتفاق تلخی که در گذشته برایش افتاده، دیگر نمی تواند صدای نواختن خود را بشنود و به همین دلیل، پیانو را ترک می کند. بعد از چند سال، او با کائوری آشنا می شود، یک ویولنیست لجباز که او را به زور به دنیای موسیقی برمی گرداند. او به کوسی کمک می کند که بتواند روی پای خودش بایستد، دست از مجازات کردن خودش بردارد، خودش و آدم های زندگیاش را ببخشد و به دنیا برگردد، و بعد او را برای همیشه ترک می کند.
کوسی در یک روز بهاری با کائوری آشنا می شود و به خاطر فرصت محدودی که کائوری برای زندگی داشته، او را در زمستان از دست می دهد. کائوری و کوسی، برای مدت زمان خیلی کمی با هم بودند؛ ولی در این مدت زمان کوتاه، عمیق ترین تاثیر ممکن را روی هم گذاشتند.
هاناکو و نهنه – Toilet bound Hanako-kun
هاناکو و نهنه، رابطه ای مشابه هیوری و یاتو دارند، با این تفاوت که رابطهشان ملموس تر است و نسبت به آن دو، صادق تر هستند. درست مثل هیوری و یاتو، ارتباطی که بین هاناکو و نهنه به وجود می آید، در ابتدا حالت اجبار دارد و کم کم به مرور زمان، با شناختن هم، پیوندشان قدرتمندتر می شود. در نگاه اول، نهنه و هاناکو در کنار هم صرفا کیوت به نظر می رسند، ولی با گذر زمان مشخص می شود که پشت این بامزگی، چیز عمیق تری هست. غم نامحسوسی در داستان این دو نفر وجود دارد که احتمالا افراد زیادی متوجه آن نشده اند، هرچند این غم گاهی اوقات خودش را نشان می دهد (مثلا در قسمت ششم انیمه).
ماچی و یوکی – Fruits basket
ممکن است بپرسید که: «چرا به جای زوج اصلی انیمه سبد میوه، یعنی تورو و کیو، ماچی و یوکی در این لیست حضور دارند؟» در پاسخ سوالتان، باید جواب بدهم که، خب، راستش را بخواهید، یوکی و ماچی نسبت به تورو و کیو رابطه سالم تری دارند. آنها در طول انیمه، پله پله و قدم به قدم پیش رفتند و رفتار منطقی تر و عاقلانه تری داشتند. با این وجود، تورو و کیو، به خاطر دردسرهای فراوان، مشکلات کیو و البته، مهربانی افراطی و ناسالم تورو، مسیر دشواری را طی کردند.
ماچی و یوکی، هر دو از دوران کودکی تحت فشارهای روانی زیادی قرار گرفته بودند، به همین دلیل به خوبی توانایی درک کردن یکدیگر را دارند. بهترین ویژگی آنها، این بود که قضاوتی سطحی از هم نداشتند؛ یعنی نه ماچی اهمیتی به اسطوره سازی از یوکی می داد و نه یوکی کاری با شایعه های پشت سر ماچی داشت. هر دو سعی کردند تا نسخه واقعی هم را بشناسند و دوست داشته باشند.
ساکوتا و مای – Rascal does not dream of bunny girl Senpai
ساکوتا و مای، در ابتدای انیمه Bunny girl senpai رابطه خیلی خاصی با یکدیگر دارند. ساکوتا، دانش آموزی تنها و بیخیال است که به خاطر یکی از حوادثی که پشت سر گذاشته، توسط تمام آشناهایش، طرد شده است. با وجود اینکه او با عناوینی مثل “پست” یا “رذل” شناخته می شود، اما در واقع، مهربان و عاقل است و به خوبی از خواهر کوچکترش مراقبت می کند. از طرف دیگر، مای بازیگر و مدل محبوب و مشهوری است که ناگهان، بعد از یک روز، هر چیزی که ثابت می کند او زمانی وجود داشته، از بین می رود، هیچ کس او را به یاد نمی آورد و همه توانایی دیدن او را از دست می دهند. او رسما ناپدید می شود. با این حال، فقط یک نفر هست که مای را به یاد دارد و می تواند او را ببیند؛ و آن شخص، کسی نیست به جز ساکوتا.
مای و ساکوتا، هر دو مشکلات مشابهی دارند. هر کدام از آنها، به شکلی از جامعه بیرون رانده شده و رسما نامرئی محسوب می شود. با اینکه در ابتدا تفاوت های شخصیتی آنها باعث بحث های متعددی بین آنها می شود، ولی آنها در نهایت متوجه شباهت هایشان می شوند و در کنار هم می مانند.
جینتان و منما – AnoHana the flower we saw that day
داستان جینتان و منما، بیشتر از اینکه رمانتیک باشد، حسرت برانگیز است. موقع تماشای این دو نفر در کنار هم، مدام به این فکر می کنیم که چه می شد اگر جینتان قلب منما را نمی شکست؟ یا زمانی که فرصتش را داشت عذرخواهی می کرد؟ دیدن جینتان در حالی که به سختی در نوجوانی اش سعی می کند اشتباه کودکی اش را جبران کند، بسیار ناراحت کننده و دردناک است.
با وجود اینکه برای جینتان و منما، داشتن آینده ای در کنار هم غیرممکن است، ولی با این حال این دو نفر در همان مدت زمان کمی هم که داشتند، لحظات زیبایی را رقم زدند.
تاکی و میتسوها – Your name
تاکی و میتسوها، یکی از خاص ترین و بهترین زوج های انیمهای هستند، زیرا آنها، با وجود اینکه به شناخت و درکی بی نظیر از هم رسیده و برای یکدیگر اهمیت پیدا کرده بودند، هنوز حتی یکبار هم از نزدیک با هم ملاقات نکرده بودند! تاثیری که میتسوها و تاکی، بدون اینکه حتی خودشان هم متوجه شوند، روی زندگی هم گذاشتند، تاثیری عظیم و انکارنشدنی است. تاثیری که حتی اگر همدیگر را فراموش کنند، همچنان توانایی احساس آن را دارند.
هاول و سوفی – Howl’s moving castle
اگر از انیمه بازان بپرسید که بهترین انیمه عاشقانه ای که تا حالا تماشا کرده اند، چه بوده، احتمالا اکثر آنها پاسخ می دهند: «قلعه متحرک هاول». محبوبیت چشمگیر این انیمه بی دلیل نیست؛ قلعه متحرک هاول، داستان و فضای دل انگیزی دارد و به مخاطبانش، ارزش های واقعی زندگی و زیبایی های دنیا را یادآوری می کند. قلعه متحرک هاول، یکی از دوست داشتنی ترین، معروف ترین و بهترین زوج های انیمهای را به تماشاگران معرفی کرد: هاول و سوفی.
هاول، جادوگری بدنام است که هر روز، شایعه های وحشتناکی از او در شهرهای مختلف پخش می شوند، او زوحش را فروخته و قلب ندارد. از طرف دیگر، سوفی دختری ساده است که به خاطر خواهران و نامادری اش، هر گونه فداکاری را به جان می خرد. البته، برخلاف چیزی که ممکن است تصور شود، سوفی اصلا احمق نیست، او فقط خیلی بیخیال است و کاری به کار کسی ندارد. نکته داستان هم همینجاست: سوفی سرش به زندگی خودش است و ناگهان جادوگر ویست او را به یک پیرزن نود ساله تبدیل می کند تا از هاول انتقام بگیرد.
ترکیب شخصیت مغرور و مرموز هاول با سوفی، به عنوان کسی که بعد از پیر شدن، به شکل عجیبی، فضول و پر حرف شده، بسیار به دل می نشیند. سوفی، به هاول کمک می کند بخش های روشن وجودش را در یابد و هاول، توجهی به ظاهر 90 ساله و رفتارهای – گاها – آزاردهنده سوفی، نمی کند.
جوزه و سوئنو – Josee: The tiger and the fish
انیمه جوزه: ببر و ماهی، یکی از آن انیمه های رمانتیک منحصر به فرد بود که تماشای ترکیب داستان دلنشینش با گرافیک و طراحی رویایی اش، مثل سفر به دنیایی دیگر است. این انیمه، داستان یک دختر معلول و پرستارش را روایت می کند که به مرور زمان، خواسته و ناخواسته شبیه هم می شوند. سوئنو، دانشجویی فقیر است که برای کسب درآمد و جمع کردن پول برای مهاجرتش، ناچار شده از دختری لجباز و بداخلاق مراقبت کند و جوزه، دختری هنرمند است که در دنیای نقاشی و کتاب به تنهایی غرق شده، در حالی که به این باور رسیده نمی تواند به دنیای بیرون راه پیدا کند، چون همه مردم «افراد بیشعور و پستی هستند که منتظر آسیب رساندن به او هستند».
در ابتدا، تحمل رفتار جوزه برای سوئنو بسیار دشوار است، اما او به تدریج با شناخت و درک کردن او، به جوزه کمک می کند تا آرام آرام وارد دنیا شود و از شگفتی های آن لذت ببرد. این دو نفر در طول لحظات انیمه، سردرگم هستند و نمی دانند آیا رابطه ای که دارند، عشق محسوب می شود، یا “نیاز – ترحم”، با این وجود، آنها ارتباط صادقانه و زیبایی با هم دارند و در نهایت، متوجه احساس حقیقیشان می شوند.
مرتبط: بهترین انیمه های کوتاه
هوتارو و گین – Into the forest of fireflies’ light
پیوند هوتارو و گین، آهسته آهسته در طولانی مدت به وجود آمد و آنها یکی از بهترین زوج های انیمهای هستند. زمانی که هوتارو گین را برای اولین بار دید، دختربچه ای پنج، شش ساله بود که در جنگل گم شده بود. کسی که در نهایت به او کمک کرد تا از جنگل خارج شود، شبحی به نام گین بود که به شدت از انسان ها پرهیز می کرد، زیرا لمس انسان ها باعث از بین رفتنش می شد.
بعد از آن، هوتارو هر سال تابستان برای دیدن گین به جنگل می رفت و کم کم، رابطه ای عمیق بین آن دو شکل گرفت. با اینکه در نهایت به خاطر یک تصادف، گین ناپدید شد و از بین رفت، ولی با این حال حضور هوتارو در زندگی اش، شادی بزرگی برایش به همراه داشت.
چری و اسمایل – Words bubble up like soda pops
انیمه “حباب کلمات” یکی از انیمه های سینمایی محبوب 2021 است که بعد از انتشار، توانست دل طرفداران انیمه های رمانتیک را برباید. این انیمه، درباره چری، پسر جوانی است که سرش به هایکونویسی گرم است و برای اینکه مجبور به صحبت کردن نباشد، همیشه هدفونش را به همراه دارد. و اسمایل، دختری است که با وجود روحیه دادن به دیگران و کمک به آنها برای بازیابی اعتماد به نفسشان، اصلا اعتماد به نفس ندارد و برای اینکه کسی دندان هایش را (که از نظر خودش زشت و نافرم هستند) نبیند، همیشه ماسک می زند و خودش را پنهان می کند.
چری و اسمایل، هر دو درونگرا هستند و شیوه برقراری ارتباط صحیح با دیگران را به خوبی نیاموخته اند. آنها، شباهت های زیادی با نسل جدید دارند و ارتباط برقرار کردن با آنها، ساده است. رابطه ای که بین اسمایل و چری به وجود می آید، بر پایه واقع گرایی (نه لزوما بدبینی یا مثبت اندیشی افراطی) است و به همین دلیل، به راحتی در قلب تماشاگران جای می گیرند.
لگوشی و هارو – Beastars
با اینکه انیمه Beastars دقیقا یک انیمه رمانتیک محسوب نمی شود، ولی یکی از عجیب ترین، خاص ترین و بهترین زوج های انیمهای را به مخاطبان معرفی کرده است. در جامعه ای متشکل از حیوانات متمدن و سخنگو، لگوشی، گرگ و هارو، خرگوش هستند. انیمه Beastars تاحدود زیادی یادآور انیمیشن زوتوپیاست و رابطه بین دو پروتاگونیست اصلی اش، به اندازه رابطه جودی و نیک (خرگوش و روباه) زوتوپیا غیرمعمول به نظر می رسد؛ با این تفاوت که انیمه Beastars چندین برابر خشن تر و تاریک تر است. این انیمه، به تمام زوایای رابطه لگوشی و هارو می پردازد و هرگز با لنز خوشبینی و امیدواری به آنها نگاه نمی کند. دقیقا به همین دلیل است که مخاطبان، رابطه لگوشی و هارو را با وجود همه بدی ها و تلخی هایش، دوست دارند.